چکیده:
تنباکوئیه رسالهای ادبی،بدیع و نغز است که در دورهء صفویه نوشته شده است.این رساله علاوه بر داشتن ارزش ادبی،ارزش تاریخی نیز دارد،زیرا هم در مورد جلوس شاه صفی و هم در باب حکم وی در باب تنباکو صحبت میکند.رساله ضمن بررسی منشأ پیدایش تنباکو به وجه تسمیهء آن میپردازد،سپس انواع تنباکو را بیان میکند و اطلاعاتی نیز از کشاورزی آن زمان به دست میدهد.
خلاصه ماشینی:
"تعجب کنان گفتم: باز این چه جوانی و جمال است جهان را این بخت که نوگشت زمین را و زمان را2 چون رندان عاشق پیشه را دیدم که تنباکو میکشند،به خاطرم رسید که بدین سبب جوهر عشق را بازگویم که چیست و رساله در بیان تعریف تنباکو و اقسامش و موجباتش و واجباتش و مستحباتش و مکروهاتش و محرماتش نویسم که طبایع را بدان رغبت بیشتر افتد و آن را تحفهء مجلس عالی و محفل متعالی بندگان سیادت و نجابت پناه،افادت و افاضت دستگاه،حقایق و معارف آگاه،مسندنشین بارگاه افاضل، نزهت بخش حدیقهء افادت،چمن آرای بوستان افاضت،چهرهگشای حقایق و معانی، مجموعهء کمالات انسانی،صاحب فکر عمیق و طبق دقیق،از خلق دور به خالق نزدیک،حلال شبه و تشکیک،نور حدقهء بصارت و نور حدیقه سخن فهمی و سخندانی،میرزا ابو البقا عبد الوهابی الحسینی حفظة الله عن مکاره النشأتین و وفقه الله بتوفیقات الدارین گردانیده که تا حاشیهنشینان مجلس او از او بهرهمند و برومند گردند و گاه بیدماغی ترتیب دماغ به آن کنند.
بیت چهارم در دیوان وی(ص 822)چنین آمده است: سر او از زبان هر ذره خود تو بشنود که من نیم غماز شعر1 گاه چون عاشق میان آب و آتش جای اوست گاه بر لعل لب سیمین تنان مأوای اوست و چون در قلیانش نهند،بر سر دست معشوقان مرغ دست آموز گردد و به واسطهء حصول و وصول به لب سیمین غبغبان آتش در جانش افتاده دود از دماغش بیرون آید و وجه تسمیهء تنباکو این است که مشهور است که در شهر مصر هرکس مبروص میشد او را از شهر بیرون میکردند و در حوالی مصر صحرایی بود که مسکن و مأوای جانواران درنده بود که هرکس را دیدندی شکار خود ساختندی و هر مبروص که بدان سرزمین میرسید او را طعمهء خود میکردند و از قضای الهی جوانی از اکابر شهر مصر سهی سروی که از خور تاج میساخت به آزادی ز خوبان باج میخواست برص در بدنش پیدا شده،بدین علت او را از شهر بیرون کردند."