چکیده:
در هر رشته از علوم به منظور تسهیل و تسریع در انتقال مفاهیم آن علم، اصطلاحات و الفاظ خاصی جعل و به خدمت گرفته می شوند، البته این عملکرد در صورتی که بدون در نظر گرفتن ظرفیت های واژگانی ادبیات عمومی جامعه باشد، منجر به دوگانگی در میان ادبیات تخصصی و ادبیات عمومی خواهد شد، امری که جز ابهام و خلط معانی و مفاهیم در مقام تفسیر و مصداق یابی گزاره های یک علم دستاورد دیگری نخواهد داشت، یکی از مصادیق این اشتباه فاحش، استفاد ها از واژه دولت برای سه مفهوم جامعه سیاسی، حکومت و قوه مجریه است؛ استعمالی که منجر به مشکلاتی استفهامی در انتقال مفاهیم تخصصی به زبان فارسی شده است. نوشتار حاضر با مفروض قلمداد کردن اصل اختلاط مفاهیم و اشتراک لفظی ناکارآمد در این خصوص، سعی دارد در ضمن تحقیقی اکتشافی-توصیفی در نهایت به ارائه راهکاری پیشنهادی بپردازد.
In every science، certain technical terms are coined and employed for the purpose of facilitating conveyance of concepts of that science. However، in case this happens without considering the lexicographical capacity of the common literature of community، it would lead to a dichotomy between the technical literature and the common one. This would not have any achievements but ambiguity and confusion of meanings and concepts in the event of interpretation and applicability of the propositons of a certain discipline. One of the examples of this gross mistake is usgage of the term Dawla (state) in three different meanings of body politic، government، and executive power.
This is a usage which has given rise to certain problems concerning the communication of technical concepts to the Persian language. Presuming the Phenomenon of confusion of concepts and inefficient homonymy، the present article seeks to propose a mechanism toward solving the problem through a descriptive and exploratory survey.
خلاصه ماشینی:
com"/> مس تاریخ دریافت: 14/10/86 محمد جواهری طهرانی **ولیتر حمید تاریخ پذیرش: 18/12/86 چکیده در هر رشته از علوم به منظور تسهیل و تسریع در انتقال مفاهیم آن علم، اصطلاحات و الفاظ خاصی جعل و به خدمت گرفته میشوند، البته این عملکرد در صورتی که بدون در نظر گرفتن ظرفیتهای واژگانی ادبیات عمومی جامعه باشد، منجر به دوگانگی در میان ادبیات تخصصی و ادبیات عمومی خواهد شد، امری که جز ابهام و خلط معانی و مفاهیم در مقام تفسیر و مصداقیابی گزارههای یک علم دستاورد دیگری نخواهد داشت، یکی از مصادیق این اشتباه فاحش، استفادها از واژة دولت برای سه مفهوم جامعۀ سیاسی، حکومت و قوة مجریه است؛ استعمالی که منجر به مشکلاتی استفهامی در انتقال مفاهیم تخصصی به زبان فارسی شده است.
علیرغم آنکه این بار نیز دولت در مفهومی مبهم به کار رفته است، ولی با توجه به کل عبارت اصل، قطعا معنای جامعۀ سیاسی متشکل از سه عنصر سرزمین، جمعیت و قدرت سیاسی مد نظر نبوده است؛ چرا که الفاظ جامعه و افراد در مقابل لفظ دولت در عبارت اصل 28 به کار رفتهاند، اما در خصوص دو مفهوم دیگر چه باید گفت؟ آیا صرف قوة مجریه است یا کل قوای حاکم؟ مسلما اینگونه ابهامها در مقام تفسیر قانون، مسألهساز خواهد بود، چرا که در مرحلۀ اجرا و تحقق اصل مذکور، قوة مجریه واژۀ «دولت» را به معنای قوة مجریه تفسیر کرده و اختیار عملکرد را برای خود ثابت شده قلمداد خواهد نمود.