چکیده:
هدف این مقاله، بررسی تحلیلی الگوهای امنیتی ایالات متحده در خلیج فارس است. این تحلیل بر دوره زمانی پس از 11 سپتامبر متمرکز می شود و تا آنجا وارد بحث الگوهای پیشین امنیت در منطقه می شود که به درک و فهم موثرتر این موضوع کمک کند. از این رو به تحولات امنیتی در چارچوب روابط بین الدولی منطقه، ساختار قدرت در نظام منطقه و تاثیر قدرت امریکا در آن پرداخته می شود، اما بحثی از تحولات داخلی جوامع منطقه- که بالطبع متغیر موثری در چارچوبها و الگوهای امنیت منطقه می باشد- صورت نمی گیرد. در پردازش موضوع، تحرکات دولتهای منطقه و ایالات متحده در ارتباط با امنیت خلیج فارس از دهه 1990 تاکنون مورد بررسی قرار خواهد گرفت و در پایان پیشنهادهایی جهت بهبود وضعیت امنیت منطقه ای طرح خواهد شد.
This paper seeks to analytically examine U.S. security patterns in the Persian Gulf. This study focuses on the post-September 11th period and discusses previous security patterns in the region as far as this contributes to better understanding of the subject matter. For this reason، the author addresses security developments within the framework of regional interstate relationships، the structure of power in the regional system and the impact of U.S. power on it. However، no reference is made to the domestic developments occurring in regional nations – which are indeed an influential variable in regional frameworks and patterns. In addressing the issue، the author studies moves by regional states and the United States in relation to Persian Gulf security since the 1990s up to now and suggests certain measures for the advancement of regional security conditions.
خلاصه ماشینی:
"نخست از آن جهت که تروریستهای سلفی-تکفیری اغلباز کشورهای این منطقه برای مبارزه با غرب برخاسته بودند؛دوم آنکه دو قدرتمنطقهای-ایران و عراق-کماکان به عنوان چالشگرانی مهم در برابر سیاستهای امریکادر منطقه و حتی خارج از آن مطرح بودند؛و سوم آنکه به رغم تحولات چشمگیر در سراسرجهان در زمینه رشد و گسترش دموکراسی و نهادهای جامعه مدنی،منطقه خاورمیانه به نظریک استثنا میآمد که دولتهای اغلب سرکوبگر آن با قبضه قدرت و سرکوب آزادیهای مدنی واعطای آموزش رادیکال و ضدغرب به جوانان،زمینههای رادیکالیزه شدن آنان و در نتیجهصدور تروریسم به سایر مناطق جهان شدهاند؛چهارم آنکه تامین امنیت خلیج فارس بیش ازپیش برای غرب صنعتی یک ضرورت راهبردی محسوب میشد.
در دهه 1980،به رغم آنکه عراق کماکانهمان رژیم چپگرای سابق را داشت و هیچگونه تحول بنیادینی در آن به وقوع نپیوسته بود،به دلیل وقوع انقلاب اسلامی در ایران و اولویت یافتن مقابله با موج ایدئولوژیک اینانقلاب،ایالات متحده سعی کرد با حمایت و پشتیبانی از عراق موازنه قدرتی را در منطقه&%05809HKMG058G% بین ایران و عراق ایجاد کند و ایران که در دهۀ 1970 پایه اصلی راهبرد امنیتی ایالات متحدهبه حساب میآمد،در دهه 1980 از ساختار امنیتی ایالات متحده در خلیج فارس طرد شد.
«از آنجا کهعقبنشینی نیروهای امریکایی از عراق مسالهای مربوط به زمان بوده که ممکن است بنا بهاوضاع دولت جدید امریکا و مسایل منطقه طول بکشد یا به سرعت انجام شود،فرصت برای کشورهای با نفوذ خلیج[فارس]از جمله ایران و عربستان سعودی مهیاست تا با عقدتوافقنامهای تاریخی با هدف رسیدن به عراقی دارای حاکمیت،مستقل و آزاد از اشغال ودر کنش همکاری جویانهای با همسایگانش،به عنوان مقدمهای برای بنای یک نظام جدیدمنطقهای در خلیج[فارس]در دوران جهانی شدن و گروهبندیهای منطقهای بشود."