چکیده:
مهمترین مساله ای که در مباحث نفس شناسی مطرح می شود، مساله تجرد نفس است؛ چرا که مسایل بسیاری، از جمله مساله مهم بقا نفس، بر این مساله مترتب است بنحوی که اگر قایل به تجرد نفس نباشیم بحث بقاء نفس هم نتیجه معقول و مقبولی نخواهد داشت. از دیرباز فلاسفه بر اثبات تجرد نفس دلیل اقامه کرده و آن را مبرهن ساخته اند. فلاسفه اسلامی از دیگر فلاسفه در این زمینه پیشی گرفته اند و براهین ابتکاری بر تجرد نفس اقامه کرده اند. ملاصدرا این براهین را ذکر و ارزیابی کرده و دلایل ابتکاری خود را نیز بیان کرده است. در این مقاله ادله ای که ملاصدرا بر اثبات این مساله آورده تبیین و به بررسی آنها پرداخته و نظر نهایی ملاصدرا را راجع به قوت و ضعف آنها بیان کرده ایم.
خلاصه ماشینی:
"نقد تلازم بین کلیت و تجرد آن: ایراد این است که چه قائل به حلول مفاهیم کلی در نفس مجرد باشیم و ه محل این مفاهیم را جوهر جسمانی بدانیم راهی به اثبات کلی بودن این مفاهیم به صورت مطلق نداریم؛چرا که در این صورت این مفاهیم به لحاظ وجود شخصی خود نمیتوانند کلی باشند؛بلکه یک موجود متشخص و متعین هستند،پس برای تبیین کلیت آنها نیاز به طرح اعتبار و حیثت دیگری داریم و این حیثیت هرچه که باشد بنابر فرض جسمانی بودن این مفاهیم و محل آنها قابل تمسک خواهد بود و لذا برهان مورد بحث در اثبات تجرد نفوس توفیقی نخواهد داشت.
(2)-باتوجه به این که مشائین قائل به تجرد خیالی نفس نیستند این ایراد که با اینکه آلات جسمانی ضعیف گشته ولی شخص ادراکات خیالی قوی دارد بر آنها وارد است هرچند هم که بر این شوند که &%01823SIOG018G% دلیل هفتم:مبتنیبر عدم صدور دو اثر متضاد از فاعل جسمانی مقدمات: 1-گفتهاند که تفکر زیاد باعث ضعف و کاستی بدن میشود و از طرف دیگر همین تفکر باعث رشد و تکامل نفس ناطقه میشود زیرا که براساس تعقلات است که نفس از قوه به فعل میرسد.
البته براهین دیگری هم دالبر این مطلب است که ایشان در این فصل و تحت این عنوان نیاوردهاند؛از جمله،براهینی است که در جلد 8 اسفار برای اثبات تجرد نفس حیوانی اقامه کرده است از جمله اینکه جسم عوض و کم و زیاد میگردد ولی شخصیت و«من»شخص عوض نمیشود پس اگر نفس مادی بود میبایست با دگرگونی و تغییر بدن «من»شخص هم عوض شود درحالی که چنین نیست."