چکیده:
خداشناسی و خداجویی در فطرت انسان همگام با آفرینش وی سرشته شده است و حتی برهان صدیقین، برهان وجودی، برهان شهودی و اخلاقی به گونهای از آبشخور فطرت خداشناسی سیراب میشوند. همه آدمیان به نحو بسیط این شناخت را در عمق جان و وجدان خویش احساس میکنند، اما شاید به سبب عوامل گوناگون محیطی، اجتماعی، فرهنگی و موانع مختلف دنیایی وضوح و روشنی آن را از یاد برده باشند. علم به این آگاهی فطری یا خداشناسی فطری نیازمند تلنگرهایی است که باید دمبهدم از سوی دینپژوهان و فیلسوفان انجام گیرد تا تجلی آن همواره محفوظ باقی بماند. چنان که آدمی در هنگام غرق شدن کشتی زندگیاش، ناخودآگاه به ندای باطنی خود پی میبرد که او را به سوی ساحل نجات فرامیخواند و یاری میکند.این مقاله میکوشد تقریرهای مهم برهان فطرت را که در دنیای غرب و اسلامی تاکنون صورت گرفته بررسی کند و تا حد ممکن ریشههای عقلی، قرآنی و روایی آن را بیابد. آن گاه با ارزیابی و مقایسه، برتری بعضی را بر برخی تقریرها تبیین و دلایل برتری آن را آشکار میکند.
خلاصه ماشینی:
"5. وسایط یعنی علل واسطی بین انسان و خالقش در آغاز به عنوان مانع ارتباط و شناخت دیده میشود، ولی با کمی دقت و تأمل در عبارات صدرا که علل و معالیل را به شأن و تشأن تنزل میدهد، رفع میشود؛ زیر اگر آدمیان و مخلوقات شأن و جلوهای الهی هستند، کمالی از کمالات مطلق او هستند، پس تمام شئونات هر چه دارند از او دارند؛ بر این اساس شناخت خداوند در ضمیر آدمیان نیز ازسوی او تعبیه شده است (همان: 286ـ299).
از باب نمونه، مبانی نظری زیر میتواند در تشکیل این استدلالها مؤثر باشد: به ترتیب از بعیدترین مبانی تا نزدیکترین آنها عبارتاند از: اصالت با وجود است و آن واقعیت عینی مصداق عینی وجود است نه ماهیت و علم نیز از سنخ وجود است نه ماهیت؛ وجود مشکک است دارای مراتب شدت و ضعف از نازلترین موجود گرفته که معلول محض و قابلیت صرف است تا آن وجود مطلق که هیچ قیدی ندارد حتی قیدی اطلاق، و علم متناسب باهر موجودی شدت و ضعف مییابد؛ در مراتب و جود نظام علی و معلولی برقرار است، سرانجام همگی به خداوند وابسته هستند؛ این وابستگی و فقر ذاتی معلول است، پس معلول ذاتا از خود وجودی ندارد، و هرچیزی که ذاتی شیء نباشد خارج از آن بوده و او را به شأن و جلوه تنزل میدهد؛ وقتی مراتب علی و معلولی به مراتب شأنی و تشأنی فرو کاسته شد؛ ضمن آنکه به وحدت شخصی میرسیم، به این نتیجه میرسیم که شئونات هر آنچه از کمالات دارند آنها را نیز ازکمال مطلق در یافت کردهاند، پس علم که کمالی از کمالات است نیز مانند موجودات از سوی فیاض علی الاطلاق به انسان عطا شده و امری فطری است (صدرالمتالهین، 1999، 1: 427ـ439 و 2: 286)."