چکیده:
قاعدهء«الشیء ما لم یجب لم یوجد»در کلام حکما مطرح و با دلایلی اثبات شده است.مفاد آنکه به عنوان قاعدهای مسلم تلقی میشود،این است که با تمام شدن علت،وجود معلول پیش از تحققش ضرورت مییابد،این قضیه به جبر فلسفی معروف است.در مقابل،متکلمان اسلامی مطلقا آن را نفی نموده، «اولویت»را جایگزین ضرورت میکنند.دراین میان برخی از اصولیین شیعه با تفصیل بین فاعل مختار و موجب،قاعده را به فاعل موجب اختصاص میدهند. دیدگاه برگزیده این مقاله تفصیل موردنظر اصولیین است.دراین مقاله ضمن اثبات این نظریه،دلایل حکما و اشکالات متکلمان مطرح و تحلیل میشود.
خلاصه ماشینی:
"حال پرسش این است که آیا وجوب سابق با اختیار سازگار است؟فلاسفه معتقدند هیچ منافاتی بین قاعده ضرورت سابق و اختیار فاعل مختار وجود ندارد؛بنابراین مانعی ندارد که پس از تحقق علت تامه،رابطه آن با تحقق معلول،ضرورت و وجوب باشد و در عین حال مختار هم باشد؛زیرا در تعریف مختار گفته میشود:«ان شاء فعل و ان لم یشأ لم یفعل»که قضیه شرطیه است و دو طرف دارد؛اگر مشیت بیاید، واجب میشود و اگر نیاید،واجب نمیشود.
دیدگاه متکلمان در نظر ایشان،قاعده«الشیء ما لم یجب لم یوجد»باطل است و قابل دفاع نیست؛بنابراین قبل از تحقق فعل هرگز ضرورتی در کار نیست وگرنه فاعل مختاری نخواهیم داشت؛زیرا اگر رابطه فاعل مختار با فعل ضرورت باشد،دیگر با فعل و ترک حالت تساوی و امکان نخواهد داشت و در این صورت مجبور خواهد بود.
(سبزواری،همان:872 تعلیقعه) نقد و بررسی مراد از ضروری شدن،وجوب سابق است یا لاحق؟آنچه دراین استدلال آمده،بر وجوب لاحق دلالت دارد،نه وجوب سابق!اگر این دلیل بخواهد وجوب سابق را اثبات کند،ناتمام است؛زیرا با آمدن وجود،عدم طرد میشود، نه اینکه قبل از آمدن وجود،عدم طرد میشود؛زیرا علت تامه با ایجاد معلول،عدمی را که بدیل وجود است،طرد میکند و نیازی نیست عدم سابق طرد شود تا معلول موجود شود،بلکه اصلا امکان ندارد.
چون واجب تعالی علت تامه است،باید نسبت فعل با او وجوب و ضرورت باشد،نه صحت،جواز و امکان؛لذا معنای قدرت یک قضیه شرطیه است که اگر خواست، انجام میدهد و اگر نخواست،انجام نمیدهد:«ان شآء فعل و ان لم یشأ لم یفعل» و قضیه شرطیه با اینکه همیشه یک شرط ضرورتا تحقق داشته باشد،منافاتی ندارد و در نتیجه ممکن است جزای او همیشه موجود باشد و یک شرط دیگر محقق نباشد و لذا جزای آن هم نباشد."