خلاصه ماشینی:
"در اینجا من به جای هرگونه توصیه و اعلام خطری،پارهای از آن عوامل پیشرفت را در ضمن یک بررسی کوتاه به گفتگو میگذارم تا تحلیلگران خردمند و خردهبین،در مقام نقادی آن برآیند و کاستیهای آن را بازنمایند؛و راه را براغی شناخت نقطه ضعفها که مقدهء برطرف کردن آنهاست همراه کنند: (به تصویر صفحه مراجعه شود) از اوایل نیمهء دوم قرن سوم که سامانیان در ایران به قدرت رسیدند،تا اواخر نیمهء اول قرن پنجم که بساط حکومت بویهیان در ایران و عراق برچیده شد (نزدیک 002 سال)برترین دوران شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی است،و در صحنهء علم و فلسفه نیز بزرگترین نوابغ تاریخ ایران-همچون بیژن(ویجن) کوهی،کوشیار جیلی(گیلانی)،ابو الحسن عامری، ابو علی مسکویه،محمد بن زکریای رازی،فارابی،ابن سینا و ابو ریحان بیرونی-همگی در این فاصلهء زمانی ظهور کردند،چنانکه نبوغ بزرگترین فقیهان متکلم شیعه و سنی-شیخ مفید،سید مرتضی،شیخ طوسی، ابو الحسن اشعری،عبد الجبار معتزلی،ابو جعفر طبری، ابو بکر باقلانی،ابو منصور ماتریدی،در همین دوران بوده است.
و البته به گونهای که (به تصویر صفحه مراجعه شود) از همین سخنان میتوان دریافت،اینگونه برداشتها و توصیههای خردمندانه،الهام گرفته از شیوهها و عملکردهای علمای اسلام و بلکه همهء معصومان-از پیامبر و امامان-است؛و جالب آنکه اندیشمندان دین باور در جهان غرب نیز که اسلافشان لازمهء ترویج دین را مبارزه با آزادی اندیشهها و وجود اختناق فکری در جامعه میپنداشتهاند؛و اقداماتی که در قرون وسطی با این هدف کردهاند،از مهمترین عوامل در بدنام شدن دین و رکود افکار و انحطاط علمی در آن اعصار بوده،در روزگاران اخیر بر سر عقل آمده و راه ترویج دین را مشارکت در عرضهء آرای مختلف و حتی مخالف با مبانی مذهبی خود یافتهاند و در جهت معرفی خویش به عنوان بازگوکنندگان و شارحان امین نظریات مخالفان دین،کوشش و اهتمام وافری به خرج دادهاند."