خلاصه ماشینی:
"از لحاظ جالینوس مغز سر که از شریانها روح حیاتی را دریافت کرده است، آن روح را در بطینهای خود بروح حیوانی مبدل میکند و این روح حیوانی بوسیله اعصاب بتمام بدن منتقل شده است:این روح که در شریانها حیاتی و در مغز حیوانی تسمیه شده،نه ذات روح و نه هم مسکن آن نبوده بلکه تنها آلت روح میباشد.
جالینوس تجربیات خود را ادامه داده و برای ثابت کردن وحدت باطنی اعصاب را با مراکز نخاعی قطعاتی در نخاع خوک و بارتفاع مختلف بعمل میآورد و برای این منظور کاردی بکار میبرد بشکل شمشیر که از آهن(نوریسی) ساخته شده است.
این تغذیه تابع چهار قوه طبیعی است:قوه جاذبه که بوسیله آن یک عضو تقاضای شیرههائی را میکند که برایش صحت بخشند؛قوه مستحله که تغییردهنده شیرههائی است که بعضو انتقال داده شده؛قوه حافظه که اعضا را آماده میکند به نگاهداشتن مواد غذائیه برای استحاله آنها(معده در اثنای هضم بسته میشود؛بچهدان در موقع حاملهگی)؛قوه دافعه که بواسطه آن اعضاء بعد از هضم اغذیه ما بقی را از خود دور میکنند.
طوری دیگر فاسد گردد،بطوریکه خون خراب شده و اخلاط بواسطه هضم ناقص اغذیه در اعضای بطنی،دیگر در حال طبیعی نمیباشند و چون هرآنچه که گرم و مرطوب است زود فاسد میشود،علی الخصوص که در محل گرمی بوده باشد،نتیجهء حتمی این خواهد بود که موادیکه از طرف شکم منتشر شدهاند، هرگاه بموجب قوانین طبیعیه مستعمل نشده و برای تولید خون خوب قلب ماهیت نکرده باشند،خود مولد عفونت و فساد خواهند بود."