چکیده:
موضوع نظریه روابطه بین الملل،حل کردن روابط بین الملل یا سامان دادن به آن در پرتو مسالهء نظم است.به همین جهت میتوان علم روابط بین الملل را به عنوان علم مطالعه نظم سیستمی تعریف کرد.در بحث از نظم بین المللی میبایست بین«تقاضا برای نظم»و«عرضه نظم»تمایز قائل شویم،چرا که بسیاری از بازیگران نظام بین الملل بیش از آنکه در ایجاد سازوکارهای نظم بین المللی دخیل باشند،به عنوان متقاضی نظم بین المللی عمل مینمایند. همچنین شایان ذکر است که در بحث بازیگران نظام بین المللی،نظم بیش از آنکه متکی بر افراد و بازیگران غیردولتی باشد،متکی بر دولتها است.نقش و جایگاهی که قدرتهای بزرگی نظیر ایالات متحده آمریکا،چین و روسیه و اتحادیه اروپا در عرضه نظم در عرصهء نظام بین الملل ایفا میکنند،حائز اهمیت میباشد.این نوشتار بر آن است تا به بررسی این نکته بپردازد که الگوی روسیه از نظم در نظام بین الملل پسا جنگ سرد چیست؟در پاسخ به این پرسش و در چارچوب ابعاد چهارگانه نظم بین المللی،الگوی روسیه از نظم بین المللی را در قالب مفهوم«نظم موازنه محور»،یعنی ایجاد موازنه سیاسی-نظامی قدرت،تحلیل خواهیم کرد.
خلاصه ماشینی:
"بررسی مناسبات دوجانبه، امضای اسناد جدید همکاری،افزایش اعتماد سیاسی و تلاش در جهت همسو نمودن واکنشها نسبت به مسائل بین المللی از جمله دستاوردهای این سفر بود(بهشتیپور،1387:37)بخش عمدهای از نقش و جایگاه روسیه در نظام بین الملل کنونی به نحوه تعامل یا تقابلاش با ایالات متحده آمریکا باز میگردد که در قسمت بعد آن را بررسی مینمائیم.
پوتین در دوره حیات سیاسی خود دورهای را بدون رویارویی با غرب،سیاست همکاری و در عین حال انتقاد از برخی سیاستها و عملکردهای ایالات متحده پشت سر گذاشت و حتی اجازه داد آمریکا به موقعیتهای جدید و بیسابقهای در آسیای مرکزی و قفقاز دست پیدا کند و در دورهای دیگر ضمن مخالفت صریح با استقرار سیستمهای دفاع موشکی آمریکا در چک و لهستان و گسترش روابط با سایر قدرتهای بزگر نظیر چین وهند،سعی بر ثبیت موقعیت خود در برابر هژمونی آمریکا در عرصه نظام بین الملل نمود.
سوای اینکه چه مفهومی را برای توصیف نظام بین الملل پساجنگ سرد به کار ببریم،مسأله این است که موازنه و نظم موازنه محور در این نظام،که مبتنی بر هژمونی ایالات متحده آمریکا است چه معنا و مفهومی دارد و چگونه ایجاد میگردد؟در پاسخ به این پرسش،نخست بایستی به این نکته اشاره نمایم که دولتها زمانی درصدد موازنه برمیآیند که قدرت در جایی بیش از اندازه متمرکز شده باشد،زیرا نامتقارن بودن قدرت،دولتهای ضعیفتر را در معرض خطر سلطۀ دولتهای قدرتمندتر قرار میدهد.
البته این نکته رانبایستی فراموش کرد که روسیه اگر بخواهد به یک موازنه طلبی موفق در برابر هژمونی ایالات متحده آمریکا در عرصه نظام بین المللی دست یابد، میبایست وابستگی خود به غرب را از طریق قرار دادن اقتصادش در مسیر اصلاحات و رشد پایدار کاهش دهد."