چکیده:
در دو دهه اخیر،اقتصاد شهری در ایران،همچون اقتصاد شهرهای آن،راه زوال را پیموده؛زیرا به درستی یا بهطور ماهوی درباره آن فکر نشده است.البته این راه زوال،بهطور یکنواخت رو به سراشیبی نبوده بلکه فراز و فرود زیادی داشته است. انتشار نشریه«اقتصاد شهر»که شهرداری تهران آن را منتشر میکند،بیانگر این واقعیت است که این شهر در پی گریز از فرود خود با فکر کردن به اقتصاد میباشد.شهرداری کلانشهرها،بر خلاف دولت که وابسته به درآمد نفت است،منبع درآمدی جز اقتصاد شهر نداشته و بقای سازمان و خدماتشان وابسته به پویایی و پایایی اقتصاد آن است،اما به نظر نمیآید که هنوز اندیشه ماهوی را آموخته باشد.
مصوبه خودکفایی شهرداریهای کلانشهرها در سال 8631 موجب روا«کژاندیشی»در اقتصاد شهری گشت.این کژاندیشی،که به صورت غلبه رشته اقتصاد خرد در اقتصاد شهری بروز کرد،یکی از دو دلیل اصلی یا کژخشت نخست به وجود آمدن«کژکار کردی»در بنای اقتصاد شهر و برآیند آن «کژبافتی»یا کوژی فضای شهر بوده است،دلیل اصلی دوم غلبه سرمشق صنعتی و حتی پیشا صنعتی بر اقتصاد توسعه (برنامههای توسعه)ایران تا برنامه چهارم توسعه بود.در برنامه چهارم توسعه،گرچه این سرمشق به کنار گذاشته شد و توسعه دانش پایه یا پسا صنعتی فرا راه قرار گرفت،اما در عمل از آن پیروی نشد.در نتیجه،غلبه این دو اندیشه نادرست بر اقتصاد شهرها،به ویژه کلانشهرهای ایران،که پویایی و پایایی اقتصادی آنها وابسته به ورود نهاد که این زوال در بافتهای فرسوده مسکونی،تجاری و صنعتی آنها مشهود است.
در این نوشتار به کاستیهای اقتصادی شهری و اقتصاد شهرهای ایران و کلانشهر تهران به عنوان نمادی از آن،در حد طرح مسئله یا به مثابه یک پیش درآمد،میپردازیم.به این امید که توجبه به ریشههای کژاندیشی،کژکار کردی و کژ بافتی رایج و غالب در شهرهای ایران،گام نخستین برای دور کردن آنها از زندگی شهریمان باشد.
خلاصه ماشینی:
"باید در نظر داشت که در بازار زمین و مسکن-حتی به زعم اقتصاددانان نو کلاسیک-«شکست بازار»حتمی است، درحالیکه در اقتصاد خرد شرط تخصیص بهینه منابع،وجود بازار رقابتی است،این امر در مورد بازار زمین شهری به دلیل غیر منقول بودن و نیز عدم تقارن و ناهمسانی صادق نیست؛ به عنوان یک مثال دیگر از تأثیر عوامل کلان اقتصادی بر برنامهریزی فضایی میتوان گفت که چون یکی از عوامل مهم رشد و درآمد پایدار اقتصادی شهر-به ویژه کلانشهر- تنوع اقتصادی آن به معنای عدم تکیه بر یک یا معدود رشتههای اقتصادی و تک محصول صادراتی میباشد،مشارکت و حضور در فراهم آوردن تسهیلات و فضاهای پذیرنده این تنوع اقتصادی از وظایف برنامهها و مدیریت شهر محسوب میشود.
غفلت از این مهم،که عبارات بالا نمادی روشن از آناند،دیرپایی کژاندیشی در اقتصاد شهری، ایران را در زمانی نشان میدهد که ترکیدن حباب مسکن در شهر تهران و رکود حاصل از آن،عدم توفیق در نوسازی بافتهای فرسوده،بنبست ترافیکی ناشی از جمعیتافزایی بیقاعده ناشی از فروش تراکم و زیانهای حاد زیستمحیطی ناشی از آن و بالاخره درآمد ناپایدار شهرداری تهران به وقوع پیوسته،که همگی در اثر کوشش پیشین برای بیشینهسازی مطلوبیت بورژوازی مستغلات و خودکفایی شهرداری تهران با تکیه بر آن رخ داده است.
این طرح که در فرآیند تصویب خود با دو سرمشق پیشین دست و پنجه نرم میکرد، بالاخره توانست ضرورت جهانیشدن شهر تهران و مهار رشد جمعیت آن را در عین توسعه،با به کارگیری اقتصاد نوین و سپردن فعالیتهای اقتصادی کاربر به مناطق دیگر ایران به اثبات رساند."