چکیده:
بررسی حقیقت ایمان و لوازم آن یکی از مباحث مهم مورد اختلاف میان متکلمان اسلامی است. موضوع نوشتار"حقیقت ایمان و لوازم آن از منظر علم کلام،قرآن و علی(ع)است".مطالب مورد بحث در سه عنوان کلی،زیر عنوانهای ایمان و علم(معرفت)،ایمان و اقرار زبانی و ایمان و عمل ارائه شده است.در بخش نخست ارتباط و پیوستگی ایمان و علم به اثبات میرسد و سپس چگونگی علم معتبر در ایمان مورد مداقه و بررسی قرار میگیرد و در ادامه،نظریات گوناگون برخی متفکران غربی و اسلامی بر پایهء سه رویکرد متفاوت به ایمان؛ رویکرد عقلی،رویکرد عاطفی و رویکرد عقلی-عاطفی؛نقد و بررسی میشود و سرانجام رویکرد عقلی-عاطفی به عنوان رویکردی جامعتر و منطبقتر با آیات قرآنی و سخنان علی(ع)مورد تأیید قرار میگیرد.در بخش دوم پس از نقد و بررسی نظریات متکلمان اسلامی جنبهء طریقی اقرار زبانی و رکن نبودن آن برای ایمان از نظر قرآن و علی(ع)اثبات میشود. در بخش سوم نیز ابتدا آراء متکلمان درباره چگونگی ارتباط ایمان و عمل نقد و بررسی میشود و سپس با استناد به آیات قرآن و سخنان علی(ع): خارج بودن عمل از حوزهء مفهومی ایمان اثبات میگردد ولی نقش عمل صالح به عنوان یکی از لوازم مهم ایمان دینی و تأمینکنندهء سعادت بشر مورد تأکید قرار میگیرد.
خلاصه ماشینی:
"در بخش سوم نیز ابتدا آراء متکلمان درباره چگونگی ارتباط ایمان و عمل نقد و بررسی میشود و سپس با استناد به آیات قرآن و سخنان علی(ع): خارج بودن عمل از حوزهء مفهومی ایمان اثبات میگردد ولی نقش عمل صالح به عنوان یکی از لوازم مهم ایمان دینی و تأمینکنندهء سعادت بشر مورد تأکید قرار میگیرد.
به نظر میرسد مراد اشاعره و از آن جمله امام محمد غزالی آن این نیست که ایمان بینیاز از هر نوع تصدیق و معرفت است؛زیرا،همانطور که گفتیم ایمان بدون نوعی معرفت به متعلق ایمان امکانپذیر نخواهد بود بلکه مقصود آنان این است که ایمان همان تسلیم قلبی در برابر امر مورد شناخت است.
به نظر میرسد بهترین استدلال بر نفی جزء بودن اقرار زبانی[و نیز عمل]برای ایمان را آن دسته از آیاتی ارائه میدهند که دین و ایمان را حقیتی اجبار و اکراه ناپذیر معرفی میکنند مانند آیهء "لا اکراه فی الدین قد تبیین الرشد من الغی فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروه الوثقی لا انفصام لها و الله سمیع علیم" (بقره652/)در دین هیچ اجباری نیست و راه از بیراهه به خوبی آشکار شده است.
در جای دیگر نظریهء خوارج را که ایمان را نفس عمل میدانستند و انجام گناه را مترادف با کافر بودن شخص میشمردند رد میکند و میکوشد با یادآوری سنت عملی پیامبر اسلام(ص)اعتقاد افراطی آنان را اصلاح کند:"و قد علمتم ان رسول الله صلی الله علیه و آله رجم الزانی المحصن ثم صلی علیه،ثم ورثه اهله و قتل القاتل و ورث میراثه اهله و قطع السارق و جلد الزانی غیر المحصن ثم قسم علیهما من الفیء و نکحا المسلمات فاخذهم رسول الله صلی الله علیه و آله بذنوبهم و اقام حق الله فیهم و لم یمنعهم سهمهم من الاسلام و لم یخرج أسماء هم من بین اهله"(همان،خ721/)همانا دانستید که رسول خدا(ص)زناکار محصن را سنگسار کرد،سپس بر او نماز گزارد،و به کسانش داد و قاتل را کشت و میراثش را به کسانش واگذارد."