خلاصه ماشینی:
"هرچند این عقیده در زمان وبلن درست بود،اما امروزه با گسترش رسانه و نفوذ آنها در زندگی بشری و در اثر پیوند صنعت فرهنگ و فرهنگ تنآسایی،بعید است که طبقهای خاص، قدرت کنترل نمادهای تنآسایی را داشته باشد؛بلکه درحالحاضر این ترکیب صنعت فرهنگ و فرهنگ تنآسایی است که نمادها و سبک زندگی را برای جامعه تعیین میکند؛تاحدی که خود طبقهی بالای جامعه نیز،زیر سلطهی این ترکیب قرار گرفته و سبک زندگی و نمادهای خود را از آن دریافت میکند.
حال اگر افراد توان خرید کالاهای تبلیغ شده به عنوان راه رسیدن به تنآسایی و منزلت را داشته باشند،که آنها را تهیه میکنند،درنتیجه،سرمایهداری و صنعت فرهنگ به اهداف خود میرسد و اگر افرادی توان خرید این کالاها را نداشته باشند،باز با نمایشی دیگر به آنها میقبو لانند که شما نیز با تلاش میتوانید این نمادها را بدست آورید و اگر هم بدست نیاوردید، غصه نخورید و اعتراض نکنید،چون در آینده احمال دارد برحسب شانس و اتفاق همجون آنچه در فیلم نمایش داده شد،آنها را بدست آورید.
هرچند این نظریه در گذشته درست بوده و کنشگران به دلیل آزادی و تنوع نسبیشان،پیامها را براساس ارزشهای خاصشان تفسیر میکردند؛ به عنوان مثال هرچند در گذشته به دلیل وجود فرهنگها و نگرشهای بسیار متفاوت در جامعه،صنعت فرهنگ نمیتوانست مطمئن باشد که تأثیری یکسان بر اذهان مخاطبان میگذارد،اما امروزه در اثر پیوند صنعت فرهنگ و فرهنگ تنآسایی و نفوذ یکی از بالا و سطح رسانهها و دیگری از پایین و درون جامعه،حتی ارزشها و باورهایی که در گذشته عاملی برای تنوع ارزشها و تفسیرها و کنترل پیامها از جانب مخاطبان بود نیز تحت سلطه قرار گرفتهاند."