چکیده:
در این مقاله نگارنده، در وهلة اول میخواهد مقام و مرتبة فلسفه را در زندگی انسان
تبیین کند و در مرحلة دوم فلسفه آموزش و پرورش را با اتکا به واقعیتها و به دور از
کلی گوییها و بحثهای انتزاعی متداول برای ما بیان نماید؛ بدین معنی که روشها و
هدفهایی که در تعلیم و تربیت انتخاب میکنیم اگر مبتنی بر صداقت علمی و شناخت صحیح
انسان و تاریخ وی باشد به خلاقیتهای انسان منتهی خواهد شد، وگرنه در تحت فشار
تناقضات و تعارضات گفتاری و رفتاری خشک، هم خود و هم دیگران را خسته خواهیم کرد.
بنابراین آموزش و پرورش در تعیین فلسفة خود باید اعمال و خصوصیات انسان موجود در
جهان محسوس را معیار قرار دهد و از ترسیم ایدهآلهایی که در ذهن بسیار جالب و
دلانگیز است ولی دست یافتن به آنها دشوار و بلکه محال مینماید، پرهیز کند.
خلاصه ماشینی:
چکیده: در این مقاله نگارنده، در وهلة اول میخواهد مقام و مرتبة فلسفه را در زندگی انسان تبیین کند و در مرحلة دوم فلسفه آموزش و پرورش را با اتکا به واقعیتها و به دور از کلی گوییها و بحثهای انتزاعی متداول برای ما بیان نماید؛ بدین معنی که روشها و هدفهایی که در تعلیم و تربیت انتخاب میکنیم اگر مبتنی بر صداقت علمی و شناخت صحیح انسان و تاریخ وی باشد به خلاقیتهای انسان منتهی خواهد شد، وگرنه در تحت فشار تناقضات و تعارضات گفتاری و رفتاری خشک، هم خود و هم دیگران را خسته خواهیم کرد.
بنابراین آموزش و پرورش در تعیین فلسفة خود باید اعمال و خصوصیات انسان موجود در جهان محسوس را معیار قرار دهد و از ترسیم ایدهآلهایی که در ذهن بسیار جالب و دلانگیز است ولی دست یافتن به آنها دشوار و بلکه محال مینماید، پرهیز کند.
به هرحال وقتی با خود انسان سروکار داریم و با انسان خاکی و رگ و پوستی برخورد میکنیم او را موجودی مییابیم که غیر قابل پیشبینی است12 و نمیتوانیم دربارة آن به یقین مطلبی بگوییم، این احوال مبین زمینة آزادی انسان است، که او را مظهر عالم اکبر میسازد؛ یعنی موجودیت امکانات بیحدی را برای او تأیید و مرتسم میسازد.
بنابر این مفهوم ”دازاین “ ساده و روشن است؛ به عبارت دیگر، مراد از ”دازاین“ همان وجود انسانی من است که در جهان حضور دارد و باصطلاح دیگر، انسان در ”موقعیت“ قرار دارد و نگرشهایی که انسان در باب موقعیت خود پیدا میکند و جهان را به نحوی معنا مینماید همان ”عالم داشتن اوست“.