چکیده:
قلمرو سامانیان، آخرین امیران ایرانی خاوران، تجلیگاه سازگاری سنتهای قومی و ملی با آموزههای اسلامی بود.
افزون بر حمایت و تشویق امیران، بقایای خاندانهای کهن ایرانی از عوامل مهم انتقال فرهنگی بودهاند. در نتیجه این
همزیستی فرهنگی، پارهای از آداب و آیینهای دیرین ایرانی برقرار ماند و از سوی دیگر، شعائر اسلامی با دلبستگی
تمام بزرگ داشته میشد و شمار بسیاری از خاندانهای ایرانی در فرهنگ و علوم اسلامی درخشیدند. در این دوره،
سرگرمیها و بازیهایی چون چوگان، شطرنج، تیراندازی و شکار بیشتر در میان امیران و درباریان رواج داشت و
انجمنهای ادبی و مناظرات علمی و مجالس انس و محافل وعظ و داستانسرایی، هر یک طبقات خاصی را گرد هم
میآورد. تفرج و شادخواری نیز بخشی از اوقات فراغت را پر میکرد.
خلاصه ماشینی:
"آداب و آیینها علاوه بر شعائر اسلامی که در سراسر جهان اسلام با شور و دلبستگی بزرگ داشته میشد، در ایران، بویژه قلمرو سامانیان، آداب و آیینهای دیرین ایرانی در دربار و هم در میان عامه مردم، بدون وقفه معمول بود که برخی از آنها به عنوان سنتهای کهن ملی تا به امروز برپاست.
یکی از قدیم ترین این آیینها، جشنهای ایرانی است که پس از انقراض ساسانیان، همچنان متداول بود و در زمان خلافت امویان و خصوصا عباسیان - که از آداب و رسوم ایرانی پیروی میکردند - به قوت خود باقی ماند (نک : جاحظ، 215 - 221؛ قلقشندی، 2/417 - 423، 9/47 - 52؛ محمدی، 88).
مهرگان (در عربی مهرجان) نیز از اعیاد بزرگ باستانی است که براساس داستانهای ملی ایرانیان، برای بزرگداشت روز در بند کردن ضحاک ستمگر به دست فریدون، یا روز مرگ مهر، پادشاه ایرانی (مسعودی، 1/247،2/181) و یا روز پیدایش آفتاب (مهر)(بیرونی، همان، 222) گرفته میشد.
در دولت سامانیان، جشن مهرگان شکوه خاص داشت و رسم هدیه دادن به بزرگان و امیران و اکرام امرا به مردم در این روز برقرار بود.
در شبی که سی و یکمین جشن سده در زمان امیر نصربن احمد گرفته میشد، عباس ارخسی، شاعر سمرقندی، قصیدهای در تبریک این عید سرود که مطلع آن این بود: مهترا بار خدایا ملک بغدادا سذق [سی] و یکم بر تو مبارک بادا نصر ذکر مدت امارت خود را در این بیت به فال بد گرفت و باقی قصیده را نشنید و پس از آن سالی نگذشت که بمرد (ثعالبی، ثمار، 188)."