خلاصه ماشینی:
"اجازه دهید در ابتدا قبل از آنکه سعی در ارائه اندیشههایی داشته باشیم که مرا به آن نتایج سوق داده است،مختصرا نتایج بحثم را بیان کنم:معمولا فرض میشود که امروزه تنها یک نوع دولت مشروع وجود دارد:لیبرال دموکراسی در اواخر قرن بیستم،تنها نظام سیاسی است که *متن حاضر برگردان متن زیر است: (Global utopiasclashing civilizations:) (misunderstanding the present;Gray,John) (International Affairs,Vol. 74,No. 1,January 1998.
در چین اصلاحات بازار،باعث ظهور مجدد یک نوع سرمایهداری بومی شده است، که از بسیاری جهات،شبیه سرمایهداری است که توسط اقلیتهای پراکنده چینی در سراسر جهان برپاست؛اقتصادهای بازار جوامع اروپایی نیز با یک محیط رقابتی جدید در حال ظهوری از آلمان و اتحادیه اروپا و صنعتی شدن آسیای شرقی مواجه هستند و اگر بخواهند برای مدتی طولانی در این محیط باقی بمانند باید اصلاحات عمیقی داشته باشند؛نظام اقتصادی آمریکا همراه با رشد و توسعه خود،سطوح نابرابری نیز ایجاد میکند،که آن را بیشتر به نظامهای اقتصادی دهه 0291 و حتی 0981 نزدیکتر میکند تا تمدن سرمایهداری لیبرالی نیودیل.
مزیتهای اقتصادی الگوهای فردگرای زندگی خانوادگی که در آن ازدواج به مثابه وسیله کمال نفسانی با ارزش تلقی میشود،چیست؟چگونه درک فرهنگی از کودکی،به عنوان مرحلهای از زندگی که انسان از برخی تعلقات آزاد است و در برخی کشورهای غربی قوی است،بر دستاوردهای آموزشی تأثیرگذار است؟در تضادهای اقتصادی قرن آینده این تفاوتهای فرهنگی،بسیار مهم تلقی خواهند شد.
افرادی که تصور میکنند همان طور که من نیز میگویم-ارزش برای همه انسانها مطلق نیست،بلکه متکثر و نسبی است،و ارزشهای انسانی غالبا یکی نیستند بلکه متعددند،درک خواهند کرد پذیرش اینکه تضادها همیشه باید به نفع استقلال فردی و آزادی عمل کنار روند، بسیار مشکل است."