چکیده:
یکی از مباحث عمده حوزه تغییرات اجتماعی،هزینههای این تغییرات است.روشن است که همانند امور دیگر،تغییر و دگرگونی نیز هزینههای خود را داراست.سؤالهای عمده عبارتند از:الف)این هزینهها کدامند؟ ب)چه کسانی این هزینهها را پرداخت مینمایند.از زوایای گوناگون میتوان این هزینهها و اقشار درگیر را دستهبندی نمود.منتقدین رشد اقتصادی در غرب علاوه بر اشاره به رهآوردهای مثبت آن،هزینههای چندی را بر شمردهاند که در نتیجه توجه به این هزینه به تعبیر دنیس گابور:«مهمترین و ضروریترین مساله تکنولوژی امروز، رفوی خسارتها و شرارتهایی است که توسط تکنولوژی دیروز ایجاد شده است.»
خلاصه ماشینی:
"» استیون ویگو(9891)با اشاره به الگوی غالب بیشینهسازی توسعه اقتصادی در غرب هزینههای محیطی،اجتماعی و روانی این الگو را مورد بررسی قرار میدارد که امروزه الگو بیشینهسازی توسعه اقتصادی جای خود را به الگو بهینهسازی توسعه،یعنی نرخ مناسب رشد برای یک جامعه داده است.
برای نمونه در کالیفرنیا اگرچه تعداد مدعیان تنش روانی نسبتا کم بود اما این ادعاها حدودا از سال 0891 تا 6891،264 درصد رشد نمود و به 0027 مورد افزایش یافت(فرربس،7891؛21) هزینههای محیطی و اجتماعی علاوه بر تنزل کیفیت زندگی،هزینههای اجتماعی مشخصتری مرتبط با تغییر وجود دارند.
بعضا اضطرابهای ناشی از دگرگونی ممکن است وارد روابط گروهی شود و وقتی هیچ سنجش مورد توافقی در جهت کاهش تنشها نباشد این امکان وجود دارد که خصومت در بین و یا میان گروهها فوران نماید.
هماکنون باید این پرسش را مطرح کرد:آیا دگرگونی اجتماعی منجر به اشکال گوناگونی از سستی در حالات و رفتار میشود و آیا هزینهای در بهداشت روانی در بر دارد؟مارک فرید(2791؛154) اشاره مینماید که تنها مطالعات اپیدمولوژی محدودی مستقیما به بیماری روانی ناشی از دگرگونی اجتماعی اختصاص یافته است.
فرید به چندین بررسی جامع دیگر در مورد بیماریهای روانی در جوامع در حال توسعه که از این دیدگاه حمایت میکند که فرهنگپذیری نسبت به الگوهای غربی منجر به افزایش نرخ بیماری روانی میشود،ارجاع م نماید و اظهار میدارد که«ما نمیتوانیم این امکان را که تجارب فرهنگپذیری،بویژه آندسته که متضمن تغییر سریع و ناهماهنگ تنها برای معدودی از اعضاء یک جامعه است،میتواند منجر به نارسائیهای کارکردی شود،نادیده انگاریم."