چکیده:
با توجه به اینکه مداخلهگری یکی از شاخصههای سیاست خارجی قدرتهای بزرگ است،در این مقوله سعی شده مداخلهگرایی ایالات متحده با تأکید بر مورد مداخله در هاییتی مورد بررسی قرار گیرد.مقاله پس از بررسی کلی مداخلهگری آمریکا به بررسی ساز و کار و علل این مداخلهگرایی در هاییتی میپردازد و سیاستهای -آمریکا در هاییتی را نیز مورد بررسی قرار میدهد.
خلاصه ماشینی:
"بسیاری از تحلیلگران از جمله«نوام چامسکی»اعتقاد دارند که مداخله و تجاوزگری در ساختار سیاسی ایالات متحده نهادینه گردیده است و در نتیجه رفتار آن کشور در حوزهء نظام
تأکید قرار گرفت،اما مداخله در هاییتی نشان داد که نقش جهانی آمریکا به همراه استراتژی
مداخلهء آمریکا در هاییتی را به عنوان یک الگو مداخلهگری در نظام بین الملل،مورد توجه قرار
بحران هاییتی نشان داد که وزارت دفاع آمریکا،فرماندهان نظامی و رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آن کشور در مورد الگو و عناصر اساسی رفتار نظامی که ناشی از نوعی استراتژی
عملیات هاییتی نشان داد که ایالات متحده در شرایط موجود نظام جهانی برای حفظ
اهداف و منافع استراتژیک در هاییتی است،نوع نظام سیاسی یا ساختار قدرت در آن کشور نمیتواند منجر به ارایه مجوزی برای بکارگیری نیروی نظامی،تهییج افکار عمومی و بهرهگیری
منجر به مخدوش شدن اعتبار و حیثیت ایالات متحده گردیده،و اگر آنها حاضر به حمایت داوطلبانه از منافع آمریکا باشند،در این شرایط نیز به دلیل بدنام بودن آنان،امکان مانورهایی کهک
برای مداخله آمریکا در هاییتی بیان کرده بودند،افکار عمومی مردم نیز پذیرش تعهدات جدید و مداخلات غیر ضروری آمریکا را از نوعی بیمبالاتی خارجی و عدم توجه به اولویتهای خارجی
در این راستا کلینتون مشروعیت اقدام نظامی خود را از نهادهای بین المللی اخذ نمود،و
علاوه بر ابزارهای فوق،گروههای تبلیغاتی نقش خود را در افزایش جنگ روانی علیه مردم و دولت نظامی هاییتی به گونهای تحمیل نمود که قبل از ورود نیروهای
داخلی کشورها و همچنین در ساختار نظام بین الملل،دگرگونیهایی شکل گرفته،این امر(اصل نفوذناپذیری دولتها)را تحت الشعاع خود قرار داده است."