چکیده:
در حکمت و فلسفه الهی، انسان، صاحب کرامت است. در نگاه به مساله کرامت انسان از زاویه حکمت الهی و به طور خاص، حکمت صدرایی و در راستای تبیین مبانی و اصول فلسفی و لوازم مبتنی بر آن اصول، باید گفت که کرامت، امری حقیقی و وجودی است، نه اعتباری و چون وجود، امری تشکیکی است، پس کرامت نیز امری ذومراتب و تشکیکی می باشد. بر این اساس، انسان ذاتا دارای کرامت است؛ یعنی کرامت، لازمه فطرت انسانی و در نظام تکوین، ثابت، استوار و غیر قابل تبدیل است. تحصیل مراتب کرامت نیز با صفات کمالی وجودی مانند علم و معرفت و ایمان و تقوا، میسر می گردد. گر چه کرامت ذاتی انسان از وی ناگسستنی است، اما اگر آدمی در جهت کمالات انسانی و فضایل اخلاقی گام برندارد از مراتب اکتسابی کرامت، محروم می ماند. ازاین رو، حفظ کرامت انسانی، مبنای همه قوانین حقوقی و تکالیف اجتماعی انسانها است. بنابراین، هر قانون و تکلیف اجتماعی که کرامت انسان را زیر پا بگذارد، نه تنها لازم الاجرا نیست، بلکه مخالفت با آن، خود موجب فضیلت و حفظ کرامت است.
خلاصه ماشینی:
"به اعتبار هر یک از این کرامتها برای انسان مسؤولیتها و حقوقی پیدا میشود که اگر آن مسؤولیتها را انجام ندهد بهطور طبیعی از حقوق مربوط به آن کرامت، محروم میماند یا حتی از او سلب میشود؛ مثلا گفتیم چون انسان، کرامت ذاتی دارد، حق آزادی، حیات و امنیت دارد.
همچنین گفتیم که تک تک افراد جامعة انسانی موظفند این حقوق را در مورد دیگران رعایت کنند، حال اگر کسی مسؤولیت خویش را انجام ندهد و بر خلاف مسؤولیت خویش گام بردارد و بهطور مثال حیات انسان بیگناهی را ظالمانه از او ستاند، این انسان، دیگر حق حیات ندارد و حق حیات او باید ستانده شود تا اصل حیات و امنیت شخصی افراد انسانی پاس داشته شود؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید : «ولکم فی القصاص حیاة یا أولی الألباب» (بقره(2): 179)؛ ای خردمندان!
جامعه اسلامی نیز قوانین خاص خود را دارد و کسی که میخواهد در چنین جامعهای زندگی کند، موظف است قوانین شرعی را در اجتماع رعایت کند؛ مثلا اگر برای پوشش زن و مرد و روابط افراد در جامعه، حدود و قوانینی - بر اساس شرع مقدس اسلام - وضع شده است، همه باید آن را رعایت کنند تا کرامت خود و جامعه را حفظ نمایند.
بر طبق همین میزان در جامعة اسلامی که اکثریت مردم آن مسلمانند، قوانین باید مبتنی بر شرع مقدس اسلام باشد تا علاوه بر اینکه پاسدار کرامت انسانی همة انسانها باشد، کرامت ایمانی مؤمنان را نیز حفظ نماید؛ چرا که در غیر این صورت، با حقوق اکثریت اهل ایمان جامعه، مغایر خواهد بود."