چکیده:
این مقاله رابطه میان مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار و سازمان یادگیرنده را توضیح میدهد.با توجه به اینکه مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار و سازمان یادگیرنده هر دو در زمره رویکردهایی هستند که موضوع تغییر سازمان را دنبال میکنند،مقاله حاضر استدلال میکند که رویکردهای مذکور هریک از زاویهای خاص به سازمان و تغییر آن نگاه میکنند و به این جهت مدلی را پیشنهاد میکند که براساس آن ترکیب بهینهای از دو روش ایجاد میشود ضمن آنکه جایگاه خاص هر یک را مورد توجه قرار میدهد. فرضیه اصلی تحقیق بیان میکند:مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار و سازمان یادگیرنده میتوانند رابطه همافزایی داشته باشند.در این پژوهش از روش تحقیق توصیفی استفاده شده است و جامعه آماری آن صنعت نرمافزار در ایران است.4 شرکت نرمافزاری فعال در زمینه تولید،پشتیبانی و آموزش نرمافزار در تهران به طور نمونه انتخاب شده است.071 پرسشنامه طراحی شده در بین مدیران ارشد، معاونین،مدیران پروژه،مدیران میانی،کارشناسان فرایند و مربیان این شرکتها توزیع شد که از آن میان جمعا 531 پرسشنامه جمعآوری گردید. نتایج به دست امده از این تحقیق حاکی از آن است که حرکت سازمان در مسیر هر یک از دو رویکرد مهندسی مجدد فرآیندهای کسب و کار و یا سازمان یادگیرنده زمینه مساعدی را برای پذیرش تغییرات ناشی از حرکت در مسیر دیگری ایجاد خواهد کرد و در موفقیت اجرای رویکرد دیگر تاثیرگذار خواهد بود.این پژوهش به مدیران سازمانهایی که به دنبال ایجاد تغییر و تحول در سازمان خویش هستند پیشنهاد میکند از نگاه مجزا به هریک از دو رویکرد اجتناب نمایند و کوشش کنند هر دو رویکرد را در یک فرآیند ترکیبی و مکمل دنبال نمایند.
خلاصه ماشینی:
"با توجه به اینکه مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار و سازمان یادگیرنده هر دو در زمره رویکردهایی هستند که موضوع تغییر سازمان را دنبال میکنند،مقاله حاضر استدلال میکند که رویکردهای مذکور هریک از زاویهای خاص به سازمان و تغییر آن نگاه میکنند و به این جهت مدلی را پیشنهاد میکند که براساس آن ترکیب بهینهای از دو روش ایجاد میشود ضمن آنکه جایگاه خاص هر یک را مورد توجه قرار میدهد.
این مسیر،مسیری است که سازمان را همواره زنده،پویا،مشتاق فراگیری و حتی مشتاق تغییر نگه میدارد،کماآنکه در منزلهایی از این مسیر نیز با نیاز به ارجاع (1)- learning organization (2)- business process reengineering دوباره و چند باره به مهندسی مجدد وجود دارد،ولی این بار به عنوان رهیافتی برای استفاده از دانش خلق شده توسط سازمان یادگیرنده.
در این پژوهش،برای نشان دادن ارتباط میان BPR و LO ،از یک مدل چند لایه استفاده شده است؛بدین ترتیب که در سطح صفر تنها به ارتباط میان مفاهیم کلی مندرج در هر دو رویکرد بسنده کرده و در سطوح بعدی ارتباط میان هریک از مفاهیم،به تفکیک مورد بررسی قرار گرفته است؛ سطح صفر،مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کار و سازمان یادگیرنده (به تصویر صفحه مراجعه شود) نمودار 5.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) نتیجهگیری با توجه به 9 فرضیه تائید شده در این مطالعه میتوان چنین ادعا کرد که با اجرای پروژه مهندسی مجدد شرایطی فراهم میشود که تحت آن مولفههای سازمان یادگیرنده شامل:تفکر سیستمی،الگوهای ذهنی،چشمانداز مشترک،قابلیتهای شخصی و فراگیری تیمی احیاء میشوند و زمینه را برای پیشروی سازمان به سمت چشمانداز سازمان یادگیرنده فراهم میسازند."