چکیده:
از مشکلات علمی در عرصه علوم انسانی در اکثر جوامع غیر غربی که صاحبنظریه نیستند،از جمله جامعه علمی ما،نداشتن نظریههای بومی بر پایه نظام فرهنگی جامعه است.نداشتن نظریه بومی مشکلاتی را به همراه میآورد که از همه مهمتر،عدم شناخت دقیق روانشناختی افراد جامعه و جامعهشناسی فرهنگ افراد و نهادهای اجتماعی آن جامعه است.چرا ما نمیتوانیم به نظریههای بومی دسترسی پیدا کنیم؟دلایل متعددی وجود دارد که به نظر نگارنده از همه مهمتر،کاربرد روش پژوهش میباشد.در جئامعه فعلی ما اکثر پژوهشها به روش کمی که در پارادایم پوزیتیویستی معنی دارند،انجام میشود.بر این باوریم در صورتی که تحقیقات متعدد توسط پژوهشگران با روشهای کیفی که منجر به شناخت عمیق افراد و بخشهای مختلف جامعه اعماز ساختارها و کارکردها،به کمک نظریههای موجود خارجی بشود،امکان ساختن نظریه را برای پژوهشگران و جامعه علمی فراهم میسازد.بررسی و مقایسه تعدادی مقاله علمی پژوهشی فرانسوی و ایرانی در حوزههای جامعهشناسی،روانشناسی و علوم تربیتی نشانگر این است که از سویی،پژوهشگران داخلی در اکثر مواقع از نظریههای غیر ایرانی(و بیشتر)غربی استفاده کرده،در حالی که مقالات خارجی بیشتر از نظریههای بومی خود استفاده کردهاند.از سوی دیگر،پژوهشگران داخلی بیشتر به روش کمی بهخصوص با ابزارهای پرسشنامههای استاندارد(که غالبا غربی هستند)به جمعآوری دادههای خود پرداختهاند،در حالی که پژوهشگران خارجی بیشتر از روشهای کیفی با تحلیلهای عمیق محتوای دادههای خود و کمتر از روشهای کمی استفاده کردهاند.
خلاصه ماشینی:
"روش کیفی و نظریهسازی مرتضی منادی* چکیده از مشکلات علمی در عرصه علوم انسانی در اکثر جوامع غیر غربی که صاحبنظریه نیستند،از جمله جامعه علمی ما،نداشتن نظریههای بومی بر پایه نظام فرهنگی جامعه است.
بر این باوریم در صورتی که تحقیقات متعدد توسط پژوهشگران با روشهای کیفی که منجر به شناخت عمیق افراد و بخشهای مختلف جامعه اعماز ساختارها و کارکردها،به کمک نظریههای موجود خارجی بشود،امکان ساختن نظریه را برای پژوهشگران و جامعه علمی فراهم میسازد.
بررسی و دلایل این ادعا موضوعی است که نگارنده در نظر دارد تا با کالبدشکافی روش کیفی و واقعیت پژوهشهای موجود در ایران به کمک مقایسه تعدادی مقالههای علمی پژوهشی ایرانی و فرانسوی و بررسی تعدادی رساله فوق لیسانس در یکی از دانشگاههای دولتی کشور به آن بپردازد.
البته در مواقعی تعدادی از پژوهشگران روش تحلیل محتوی6را نیز به صورت مجزا به عنوان ابزار در روش کیفی تلقی میکنند که در این زمینه نیز به باور پژوهشگر تحلیل محتوای برای دادههای تکتک ابزارها مورد استفاده قرار میگیرد.
کارهای پژوهشی ژان پیاژه71،(پدر روانشناسی کودک)که در ابتدا با مطالعه بر روی فرزندان خود شروع کرده و سپس دانشآموزان دیگر غربی یعنی سوئیس و فرانسه را مورد بررسی قرار داده،تا اینکه افکار و نتایج او منجر به نظریه رشد شد،گواه این ادعاست.
ضمنا در مورد مقالات فرانسوی از طرفی،نظریههای استفاده شده،نظریههای بومی جامعه آنان میباشند،از طرف دیگر، روش کیفی است که همراه با نظریه بومی میتواند شکل جامعه را بهتر فهم و سپس حل کند."