خلاصه ماشینی:
"شاعران قبل از فردوسی هم آموزههای ارجمند اجتماعی داشتهاند،مثلا حنظله باد غیسی شاعر اوایل یا اواسط قرن سوم هجری که شجاعت و شهامت و بزرگیهای ملی و میهنی را،اینگونه به مخاطبین و افراد اجتماع یادآور میشود: مهتری گر به کام شیر دراست شو خطر کن ز کام شیربجوی یا بزرگی و عز و نعمت و جاه یا چو مردا نت مرگ رویاروی ابو سلیک گرگانی،شاعر دیگر قرن سوم م گوید: خون خود را گر بریزی بر زمین به که آب روی ریزی در کنار بت پرستیدن به از مردمپرست پند گیر و کار بند و هوشدار او به افراد اجتماع ایران آن زمان و این زمان میگوید که طمع نورزیده و عزت نفس خود را از دست ندهند و همواره به آبرو و شخصیت خود بیندیشند.
او فرزندی داشته به نام«محمد» (به تصویر صفحه مراجعه شود) که اشعاری پندآموز و عبرتآمیز آمیخته با عاطفهای پدرانه برای او و خطاب ه او و همه نوجوانان و جوانان دیگر میهنش میسراید: ای چارده ساله قرة العین بالغ نظر علوم کونین آن روز که هفت ساله بودی چون گل به چمن حواله بودی و اکنون که به چارده رسیدی چون سرو به اوج سر کشیدی غافل منشین نه وقت بازیست وقت هنر است و سرفرازیست دانش طلب و بزرگی آموز تا به نگرند روزت از روز چون شیر بهخود سپهشکن باش فرزند خصال خویشتن باش دولت طلبی حسب نگهدار با خلق خدا ادب نگهدار وان شغل طلب زروی حاجت کز کرده نباشدت خجالت ملاحظه میکنیم که نکات آموزنده و بسیار مفید اجتماعی و اخلاقی و فرهنگی را به فرزند خود و همه فرزندان هم نسل او و نسلها و عصرهای آینده یادآور میشود."