خلاصه ماشینی:
"ملاحظاتی دربارهء فرنگ و افرنگ و فرنگیس* دکتر فرح زاهدی زبان یکی از پیچیدهترین و دیرندهترین پدیدههای انسانی است و این پیچیدگی از یک سو به منشأ و تحول آن و از سوی دیگر به ساختمان و ابعاد آن مربوط میشود.
2 در زبان پهلوی اشکانی مانوی نیز واژهء abrang ضبط شده است و در معنی کوشش، تلاش،توجه،اشتیاق آمده است نه در معنای پاکدامنی و پارسایی3،هرچند که پیش از این امیل بنونیست آن را با abrang فارسی میانهء زردشتی برابر دانسته بود و در معنای اورنگ و شکوه گرفته بود:4 ns ?wh z?n?h kw, kd ?gd hyn, ?wd r?s?tyn br?d ?whwm wynd?d cw?gwn kd mn k?m; ?wd ?w/gwn bwd pd kyrbg ?wd pd ?brng, cw?gwn kd mrym?ny 5 k?m.
واژهء abrang فارسی میانهء زردشتی و پهلوی اشکانی مانوی در فارسی دری به صورت اورنگ،اورند،افرند،افرنگ،فرنگ تحول یافته است و همگی در معنای فر، نیکویی،شکوه به کار رفتهاند نه به معنی شوق،توجه.
3یکی از تحولات واج b ایرانی باستان در میانواژه،هنگامی که میان دو مصوت قرار گرفته،این است که در زبانهای ایرانی میانهء غربی به صورت b باقی میماند4و در فارسی دری تبدیل به B (واج سایشی دولبی واکدار)میشود و در متون گاه با حرف ف و گاه با حرف ف(فاء اعجمی)نوشته شده است.
این واژه در زبان انگلیسی بهصورت frank ،در انگلیسی باستان franca ،در زبان فرانسوی franc ،در لاتینی francus 1آمده است که همگی از صورت ژرمنی franko و آن نیز از ژرمنی باستان frankon مأخوذ هستند."