خلاصه ماشینی:
"بهر حال این حقیقت هرگز اینگونه جنایتکاران را از نتیجهء اعمالشان معاف نخواهد کرد و به آنان اجازه نخواهد داد که باستناد این حقیقت آزادانه راه خود را پیش بگیرند و شاید در فرصتی مناسب عمل شنیع گذشته خود را تکرار نمایند بلکه باوی بیکی از دو روش پائین رفتار خواهد شد: 1-اگر مجرم درمانپذیر باشد در طول مدت درمان روانپزشکی زندانی خواهد بود و این درمان تا هنگامیکه بزهکار هنوز با رفتارش جامعه را تهدید میکند دوام خواهد داشت.
اساسیترین هدف حکم دورهام بدین شرح بود: خارج کردن دانستنیهای وسیع روانپزشکی از حالت انجماد بنحوی که برای حقوق قابل استفاده باشد و باین منظور که روانپزشکان را از قید این اجبار که بعد از انجام آزمونهای روانشناسی باید در مورد وضع روانی متهم یا مجرم تصمیم بگیرند که درعینحال بمنزلهء تعیین سرنوشت تصمیم قضائی است رهائی بخشد باین معنی که روانپزشکان بعد از یک آزمون روانی که هیچگونه توصیف ویژهای ندارد باید تعیین کنند آیا مجرم از نظر روانی سالم است یا نه و اگر سالم نیست آیا میتواند مسئولیت جزائی داشته باشد یا نه و در مورد قسمت اخیر کارشناسان و قضات اتخاذ تصمیم را بگردن همدیگر انداخته و خود را کنار میکشند.
لیکن بازلون هرگاه با این حقیقت تلخ و ناخوش آیند روبرو میشود بدلایل دیگری متوسل میشود تا وجوب و مزایای بیمار روانی را توجیه نماید-باین معنی که میگوید بعنوان حبس مجرم بیمارستان های ایالتی از مؤسسات اصلاح تبهکاران مؤثرتر و نتیجه بخشتر هستند و در این مورد مینویسد: بخاطر داشته باشید که چنین مجازاتی(مجازات در زندان)سزای جنایت است و برای آن در نظر گرفته شده است نه برای جنایتکار."