چکیده:
یکپارچه کردن مناطق و قومیتهای متفاوت یک کشور بهصورت یک واحد سازمانیافته که در آن،تمامی ساکنان تابعیت و وفاداری خود را عرضه دارند،یکی از مشکلترین و در عین حال ضروریترین تکالیف برای هر کشوری است.کشور افغانستان دارای اقلیتهای قومی،نژادی،زبانی و مذهبی فراوانی است که زمینهی گسستگی،شکاف،تنش و کشمکشهای فراوانی را در این کشور فراهم آورده و یکپارچگی ملی افغانستان را با خطر جدی روبهرو ساخته است.ازاینرو،در جهت تلاش برای وحدت و انسجام مردم و فراهمسازی زمینههای همزیستی اقوام در چارچوب یک دولت کارامد،به منظور از بین بردن گسستها و تنشهای موجود در این کشور،در وهلهی اول باید عوامل دارای نیروی همگرا (آیکونوگرافی)1،مانند:اسلام،زبان فارسی دری،نمادهای ملی، تهدیدات خارجی و...و عوامل دارای نیروی واگرا(سیرکولاسیون)2، مانند:نام افغانستان ناهمگونیهای مذهبی،قومی و زبانی،عدم وجود قدرت مرکزی فراگیر،موقعیت پیرامونی قومیتها،فقدان رهبری کاریزماتیک،اقتصاد افغانستان و...را شناسایی کرد.بر این اساس میتوان با برنامهریزی و تقویت نیروهای همگرا و مقابله با 2Lنیروهای واگرا،اتحاد ملی و یکپارچگی در افغانستان را بالا برد و زمینهی شکلگیری یک دولت ملی را در این کشور فراهم آورد.
خلاصه ماشینی:
"مسایل جهان اسلام همگرایی و واگرایی در افغانستان محسن جانپرور دانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیای سیاسی دانشگاه تربیت مدرس چکیده یکپارچه کردن مناطق و قومیتهای متفاوت یک کشور بهصورت یک واحد سازمانیافته که در آن،تمامی ساکنان تابعیت و وفاداری خود را عرضه دارند،یکی از مشکلترین و در عین حال ضروریترین تکالیف برای هر کشوری است.
»ولی معتقد به وجود نوعی تقابل میان جامعه و دولت،و یا شهر و روستا در این کشور است و ملت افغانستان را مجموعهای از قبایل میداند که دارای نیروهای متفاوت و عادات گوناگون هستند که کمابیش آنها را به هم پیوند داده است.
همانطور که واقعیت تاریخی و سیاسی افغانستان آشکارا نشان داده است،نظام سیاسی این کشور در گذشته همواره بر سنتهای قومی و قبیلهای استوار بوده و تلاش برای وحدت و یکپارچگی مردم و فراهمسازی زمینههای همزیستی اقوام در چارچوب یک دولت کارامد،کاملا ناکام مانده است.
همچنین،مسیر رخدادهای سیاسی و صفبندیهای گروهی و منازعات قومی در کشور افغانستان بیانگر آن است که موضوع تضادها و نزاعها در مقاطع متفاوت تاریخی یا تأثیرپذیری از عوامل درونی و بیرونی جامعه،همواره در حال نوسان و تغییر بوده و این نوسانات به فراخور حساسیت موضوع و موقعیت و امکانات در دسترس،به شکلها و گونههای متفاوت نمود پیدا کرده است.
از آنجا که افغانستان براساس توافق اقوام ساکن در آن تأسیس نشده است،بلکه قبایل پشتون با لشکرکشی و تحت انقیاد قرار دادن دیگران،به تأسیس دولت پشتونی یا افغانی دست زدهاند و سایر اقوام نقش چندانی در پیدایش نام و عنوان افغانستان نداشتهاند و در قدرت دارای هیچگونه سهمی نبودهاند،در طول تاریخ سیاسی این کشور،قدرت ملی فراگیر شکل نگرفته است."