چکیده:
آثار جامعهشناسی اسلامی در آثار اسلامی و ایرانی پیش از ابن خلدون،از قرون نخستین هجری مشهود است.در این بین ابن خلدون،نخستوزیر دولت حفصیان،در مقدمه اصطلاحاتی به کار برده است که از آغاز به عنوانمتن جامعهشناسی مورد توجه محققان معاصر ابن خلدون و پس از او قرار گرفت،به طوری که کار او را آغاز کلاسیک جامعهشناسی اسلامی قلمداد نمودهاند و بسیاری از محققان به ویژه شرقشناسان معاصر،او را مقدم بر اگوست کنت و ویکو در علم جامعهشناسی نوین و فلسفهی تاریخ معرفی کردهاند؛مقالهی حاضر بر این است که آغاز این توجه به وسیلهی مسلمانان بوده است نه شرقشناسان اروپایی،ابتدا ابن ازرق اندلسی،معاصر ابن خلدون،شرح و تحلیل جامعهشناسی در قرن نهم هجری با عنوان«بدائع السلک»بر مقدمهی ابن خلدون نوشت و به جنبهی جامعهشناسی مقدمه توجه خاص مبذول داشت؛اما محققان اروپایی کوشیدهاند وجودی جدا از جایگاه واقعی ابن خلدون در تاریخ تمدن اسلامی در اذهان ایجاد کنند.
خلاصه ماشینی:
"عنوانمتن جامعهشناسی مورد توجه محققان معاصر ابن خلدون و پس از
حالی است که سابقهی عمومی جامعهشناسی اسلامی را میتوان در آثار
مطالعات جامعهشناسی و تاریخ است،در این وجود ذهنی،ابن خلدون بنیانگزار علم جامعهشناسی در مفهوم کلاسیک و معاصر آن است.
ذهنی ابن خلدون به وسیلهی خاورشناسان غربی در ادعاهایی است که ریشهی
آنها همواره مصادر ابن خلدون در تدوین مقدمه را منابع یهودی و مسیحی و
با این وصف وجود ذهنی ابن خلدون در ترسیم خاورشناسان دارای سه ضلع
وجود تاریخی ابن خلدون در پایان دورهای از فرهنگ و تمدن اسلامی شکل
ابن خلدون بر مورخان و جغرافیدانان اسلامی پیش از خود،وجود انبوه مواد
مواد خام واژههایی که ابن خلدون در مقدمه به کار برده است،در منابع جغرافی
و تاریخی اسلامی ایرانی و عربی پیش از ابن خلدون ذکر شده است.
بر این مبنا حتی ابن خلدون مغربی متهم به سرقت از شرق اسلامی است.
اثر مقدمه ابن خلدون به شکلی بدست آورده است که چینش واژههای مزبور،
علم جامعهشناسی اسلامی را صورت بخشیده است.
نهم هجری دورهی تاریخی است که در آن جامعهشناسی اسلامی شکل
گرفته است و ابن خلدون با سامان دادن حسابشدهی واژههای آن و تعیین
و کلاسیک جامعهشناسی جوامع اسلامی را پدید آورده است.
واژگان بنیادین جامعهشناسی اسلامی در مقدمه ابن خلدون
واژههای حوزهی جامعهشناشی در مقدمه ابن خلدون است.
در 9181،در تاریخ جامعهشناسی کلاسیک معاصر جایگاه واقعی ابن خلدون را
مطرح کرده است:«او برای اول بار حق مقام جامعهشناسی ابن خلدون را گذارد
و برخی از وجوه جامعهشناسی ابن خلدون در خصوص نظریه ستیزه اجتماعی را"