چکیده:
بسیاری از موضوعات فقهی هستند که شارع،مفاهیم و مصادیق آنها را بیان نکرده و فهم آنها را به نوع رفتار عرف رجوع داده است که از ان جمله میتوان مسألهء پولهای اعتباری و کاهش ارزش آنها را نام برد.مفاهیمی همچون«پول اعتباری»،«کاهش ارزش پول»،«ادای دین»و «اخذ زیادی»همگی عرفی بوده و تشخیص مفهوم و مصداق آنها بر عهدهء عرف میباشد.حال این سؤال مطرح میشود که ایا با توجه به رفتار عرف و عقلا در دیون پولی مدتدار و در صورتیکه ارزش پول کاهش یافته باشد،میبایست«ارزش اسمی»اسکناس را که مطابق با اعدا و ارقام حک شده روی آن میباشد،به عنگام ادای دین محاسبه نمود؟یا اینکه لازم است«ارزش مبادلهای واقعی»و«قدرت خرید حقیقی»پول قرض داده شده را مدنظر قرار داد؟
علیرغم فتوای مشهور در این زمینه مبنی بر حرمت اخذ زیادتر از«ارزش اسمی»،فرضیهای که در این مقاله به اثبات رسیده،عبارت است از اینکه اولا:آنچه را که عرف در پولهای اعتباری موجب رغبت و انگیزش افراد به آنها میبیند عبارت است از«قدرت خرید»و«ارزش مبادلهای پول»،نه«ارزش اسمی»؛و در هنگام ادای دین نیز باید به همان توجه شود و ثانیا:عرف،نظریهء لزوم جبران کاهش ارزش پول را بهطور مطلق و در همه حالات تورم نمیپذیرد بلکه در مواجهه با نوخهای مختلف تورم،رفتارهای متفاوت از خود نشان داده و احکام جداگانه صادر میکند.
There are a large number of jurisprudential issues which the divine law giver has not clarified their significations nor their extensions، hence referring them to the prevailing custom. One of these issues is token money and its depreciation. Such concepts as
token money، depreciation of money، settlement of the debt، and demanding extra are all matters of prevailing custom and their significations as well as their extensions are referred to the prevailing custom. The question is whether in case of settling a
long- term monetary liability concurrent with the depreciation of money ، the nominal value of the bill ،i.e. the figures inscribed on it، should be taken into account Is this idea supported by the prevailing custom and behavior of the reasonable? Or it is
necessary to consider the real exchange value and the real purchasing power of the amount borrowed? In spite of the dominant view of jurisprudents concerning the religious prohibition of demanding anything more than the nominal value، the article
proves the hypothesis that firstly what customarily motivates people towards token money is the purchasing power and the exchange value of money، not its nominal value. So this point should be taken into consideration while settling the debt.
Secondly، custom or reasonable behavior does not accept the theory of compensation of the depreciation of money absolutely and in all cases of inflation. Rather، it has shown different reactions towards different rates of inflation issuing a particular ruling in each case
خلاصه ماشینی:
"درخصوص مسأله جبران کاهش ارزش پول و تأثیر نگرش عرف در نحوهء
عدهای از صاحبنظران نیز بر این عقیدهاند که وقتی ارزش و قدرت خرید پول بر
فقهائی که عدم جواز جبران کاهش ارزش پول حکم کرده و از باب
فقهائی که به لزوم جبران کاهش ارزش پول حکم کرده و در عین حال،
ارتباط موضوع عرف با این مسأله از آنجا است که از مبانی عمده و اصلی
بنابراین بررسی موضوع کاهش ارزش پول با توجه به نوع رفتار عرف با پول
شده و قانون لزوم جبران کاهش ارزش پول را بهصورت رسمی،در مجموعه متون
همان مبلغ اسمی تعیین شده پرداخت شود یا به میزان تورم و کاهش ارزش پول،
مبادلهای پول تغییر میکند و این حاکی از آن است که میزان مطلوبیت پولهای
حکم کلی عرف در مورد جبران کاهش ارزش پول
این زمان است که عرف نمیتواند ارتباط منطقی بین«ارزش مبادلهای واقعی»و
البته توجه به این نکته نیز لازم است که قضاوت عرف عام محیطهای
برای پول بدانند،در چنین حالتی جبران تورم لازم بوده و ربا نخواهد بود.
1-واکنش و عکسالعمل عرف نسبت به کاهش ارزش پول
گاه تورم و کاهش ارزش پول چنان شدید و محسوس است که عرف و عقلا
شایان ذکر است که این کاهش شدید،ارزش پول ممکن است طی مدت زمان طولانی(برای مثال 03
ادای مبلغ اسمی پول،مدیون را بریءالذمه میداند؛و عرف به این باور است که
مقدار کاهش ارزش پول بهگونهای است که واکنش داشتن و یا نداشتن
است یا نه؟به عبارت دیگر،در این امر تردید داریم که آیا عرف عام بین مبلغ"