چکیده:
تمدن معمولا از نگاهی توصیفی و بهطور عمده بهصورت جریانی متعین مورد بحث
قرار میگیرد و کمتر به رابطه تمدن و حوزه اجتماع و عمل انسانی و امکانهایی که به خاطر
آزادی و انتخاب انسانی در مسیر یک تمدن وجود دارد توجه میشود. این نوشته در پی آن
است تا رابطه تمدن و سیرصعود و نزول آن را با ساختهای اجتماعی جوامع سازنده آن
بررسی کند و نشان دهد، چرخههای صعود و افول هر تمدن نتیجه چرخهها وسازکارهای
تراکمی، بازتولیدی و انحطاطی شکلگرفته در نظام اجتماعی ـ سیاسی جوامع سازنده و
حامل آن است. در این زمینه تمدن اسلامی در یک دوره معین (دوره صفوی) موضوع
بحث قرار میگیرد و تأثیر نهاد قشربندی، حکومت (سیاست)، خانواده، مالکیت، در سیر
صعودی و نزولی تمدن اسلامی در این برهه و همچنین تأثیر تصمیمگیریهای حکومتی در
جهت حل مسائل بر این چرخه بررسی میشود. از مفهوم امپراتوری برای اشاره به ساخت
سیاسی، از مفهوم قشربندی با ویژگی وابستگی متقابل ابعاد و انفصال آنها و باز و
بستهبودن آن، نظام خانواده و هنجارهای مستقر در زمینه وراثت در سه بعد اداره
(سمت)، دارایی (ارث) و پیوند اجتماعی (خویشاوندی)، مالکیت و شیوه تیولداری و
اثرات آن بر نظام قشربندی و موقعیت حکام در تحلیل و تبیین فرایند تمدنی این عصر
استفاده میشود.
خلاصه ماشینی:
"رویه اقطاع و فرایند اشرافی شدن: شاهعباس با تشکیل نیروی نظامی مستقل (غلامان) از اشراف ایلی و همچنین تکیه به بوروکراتهایایرانی و علما، رویهای را تحت عنوان رویه اقطاعاداری بهمنظور تأمین معیشت آنها در پیش گرفت (لمبتون، 1362 ب، 220ـ221 و Foran,22) که خود موجب تبدیل نیروهای حقوقبگیر به اشراف جدید و تداوم گردونه اشرافی شدن نخبگان سیاسی ساخت متمرکز امپراتوری شد.
درباره بحران مالی صفوی و فزونی مخارج بر عوائد که از سوی والرشتین به عنوان یک فرایند عام در امپراتوریها به آن اشاره شده است، باید به این نکته توجه داشت که در امپراتوری صفوی از عهد شاهعباس تا اواخر قرن هفدهم و ربع اولقرن هجده (زمان سقوط)، در میزان نیروهای نظامی ثابت ساخت متمرکز و ایالات، تفاوت چشمگیری مشاهده نمیشود که دلالت بر گسترش بوروکراسی برای مقابله با شورشهای اقشار استثمار شده و مواردی نظیر آن باشد (مینورسکی، 59ـ60)، بلکه باید به کمیت نیروهای استفاده کننده از مازاد و میزان مصرف توجه کرد (Foran, ww 73- 71).
در واقع متناظر با تقسیم زمین برای تداوم حیات ایلی و دامداری ایلات وابسته به صفویه، زمینهای کشاورزی نیز متناسب با قدرت نظامی رؤسای قزلباش (که بهطور عمده ایلاتی بودند) و تعداد نیروهای نظامی آنها، اداره ساخت متمرکز امپراتوری (پایگاههای اداری و نظامی نیروهای ثابت در دوره شاهعباس) و تأمین نیروهای ایدئولوژیک (روحانیون، سادات، صوفیه و اداره مراکز مذهبی) تقسیم میشود و در اختیار نظامیان، نیروهای اداری و ایدئولوژیک قرار میگرفت."