چکیده:
اسلام دین خاتم است و این امر مستلزم ظرفیت این دین آسمانی در پاسخ به نیازهای بشر در همه زمانها، مکانها و شرایط مختلف است. بخش عظیمی از این ظرفیت معلول اصل مهم مصلحت حکیمانه و منطبق با فطرت است. در سیره و سخنان امام علی(ع) این اصل مهم از جایگاه ویژهای برخوردار است به گونهای که با استناد به آن میتوان به رهیافتهای نوینی در اینباره نائل شد. مصلحت شامل مصالح دین و جامعه هر دو میشود. شیوه مصلحتیابی حضرت از طریق مشورت، نصیحت، امر به معروف و نهی از منکر و بهرهگیری از تجربه و دانش متخصصان انجام میگیرد. مصالح عامه، حکومتی و قانونی، سازمانی و حرفهای و مصالح شخصی، انواعی از مصلحت است که آن حضرت مورد توجه و تاکید قرار داده است.
Islam is the Seal of religions, therefore, it is of the necessary capacity needed to respond all human needs at all times, places and different conditions. Large part of this potentiality is affected by the important principle of wise expediencies and having consistency with the nature. This important principle has a special place in the conduct and speeches of Imam Ali (a. s.) so that, a new approach in this regard can be attained. Expediencies include both religious and social ones. The Imam's method of grasping expediency was through consultation, advice, ordering the good and preventing the bad, as well as getting benefits from the experience and knowledge of the specialists of the filed. Public, governmental and legal expediencies as well as organizational, professional and personal expediencies are of various kind being paid attention and emphasized by Imam Ali (a.s.).
خلاصه ماشینی:
اقسام مصلحت مصالح مورد نظر امام علی(ع) را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: 1- مصالح مربوط به دین 2- مصالح مربوط به جامعه مصالح مربوط به دین الف) مصلحت حفظ اسلام به عنوان یک مجموعه منظور از این مصلحت حفظ اساس و کیان اسلام است که بر همه مصالح دیگر مقدم است در اینباره میتوان به نحوه برخورد آن حضرت در دفاع از حق خلافت خود در دوران خلفای سه گانه اشاره کرد.
به بیان دیگر حضرت میفرمایند که عمل کردن بر طبق مصلحت مالیاتدهندگان و رعایت مصالح خراجدهندگان در نهایت به مصلحت خود حکومت خواهد بود و این نگریستن در حال مالیاتدهندگان به این معنی است که حاکم جامعه میبایست، به لحاظ شرایط زمانی و مکانی و امکانات مردم از آنها مالیات و خراج بگیرد.
از جمله این تدابیر به دو امر مهم اشاره میکنیم که حضرت در عهدنامه مالک به صراحت بیان فرمودهاند؛ اول: اختصاص زمانی خاص برای کسانی که نیاز به چنین گفتگویی دارند و ترتیب یک مجلس عمومی برای شنیدن سخنان آنان و دوم: آنکه شرایط وحال و هوای مجلس و اطرافیان رهبر و همچنین منش گفتاری و رفتاری حاکم به گونهای باشد که از نظر روحی و روانی بتواند بهراحتی وحتی بدون لکنت زبان سخن خود را با رهبر مطرح کنند (همان، نامه53).