چکیده:
انگشت ششم را نه می توان برید و نه می توان از آن کار کشید. زبان و ادب فارسی در این مرز و بوم به همین سرنوشت دچار شده است؛ از یک طرف زبان ملی است و عامل انتقال مفاهیم بلند عرفانی و اسلامی و انسانی به سراسر جهان به همین دلیل هم فرهنگستانش را دادیم و هم شورای گسترشش را و... و از یک سو دست و پایش را بسته ایم و پرو بالش را شکسته و با این همه از آن انتظار داریم پرواز کند!
در ذهن و زبان خانواده های ایرانی فارسی و ادب فارسی چنان که باید جایی ندارد، البته بر من خرده مگیرید که در خانه هر ایرانی در کنار قرآن و مفاتیح، شاهنامه و گلستان و دیوان حافظ هست که در پاسخ خواهید شنید؛ اولا که نیست و ثانیا اگر هم باشد زینت افزای طاقچه و کتابخانه است. «بیا تا کژ نشینیم راست گوئیم» در کدام خانه ایرانی شاهنامه خوانی و گلستان خوانی و حافظ خوانی امری معمول و مقبول است؟ شاهنامه ای که اگر سراینده اش سر از خاک برمی آورد و داوطلب تدریس در یکی از دانشگاههای فخیمه ایران می گشت، قطعا دست رد بر سینه اش می زدند و گلستانی که نویسنده اش اگر تعهد اخلاقی می سپرد شاید به عنوان مربی پایه یک راهی به دارالعلم های ما می یافت و اصلا مگر برنامه های معهود و مرسوم تلویزیونی و سرگرمیهای دروغین دیگر وقتی برای فراغ و مطالعه باقی گذاشته است که بتوان دقایقی از آن را به زبان و ادب فارسی اختصاص داد؟...
خلاصه ماشینی:
"بررسی جنبش مزدک دکتر اللهیار خلعتبری عباس زارعی مهرورز معرفی و نقد منابع آنچه مورخین قدیم به فارسی یا عربی دربارهء تاریخ ایران پیش از اسلام آوردهاند، مبتنی بر یک مأخذ مهم یعنی«خداینامه»است که تاریخی است نیمه رسمی به زبان پهلوی که در اواخر سلطنت ساسانیان-احتمالا در زمان یزدگرد سوم- نگاشته شده است.
21 زمینهء جنبش پیش از آغاز سخن،باید این نکته را به خاطر داشت که احتمالا برخی یا تمام اعمالی را که به مزدک نسبت میدهند،از قباد سرزده و مزدک فقط دستور اجراء یا انطباق آن قوانین جدید را با دین زردشتی برعهده داشته و بدن سبب آنها به نام وی تمام شده است.
»15 بپیچاند از راستی پنج چیز که دانا بر پنج نفزود نیز کجا رشک و کینست و خشم و نیاز به پنجم که گردد بر او چیره آز تو چون چیرهباشی برین پنج دیو پدید آید راه کیهان خدیو ازین نپج ما را زن و خواستهست که دین بهی در جهان کاستهست زن و خواسته باشد اندر میان چو دین بهی را نخواهی زیان کزین دو بود رشک و آز و نیاز که با خشم و کین اندرآید به راز همی دیو پیچد سر بخردان بباید نهاد این دو اندر میان» 25 از مجموع گفتههای فوق برمیآید که قصد مزدک و قباد انجام اصلاحاتی اجتماعی و اقتصادی در جامعهء نابسامان ساسانی بوده است که طبعا بر ضرر بزرگان و درباریان و موبدان بوده و مخالفت آنان را برانگیخته است."