چکیده:
محدودیت عامل سرمایه و وضعیت اقتصادی کشور،این تفکر را القا میکند که سرمایهگذاری باید در فعالیتهای مهم محرک اشتغال و با ضریب اشتغالزایی بالا صورت گیرد.در بخشهای گوناگون اقتصادی و در دورههای مختلف،به سبب متفاوت بودن ساختار و ترکیب فناوری به کار رفته،اثر سرمایهگذاری در ایجاد فرصتهای شغلی متفاوت بوده است.لذا به منظور هدایت مطلوب سرمایهگذاری و پیشبینی میزان فرصتهای شغلی حاصل از این عامل و استفاده از آن در برنامهریزیها باید نحوه تأثیرگذاری سرمایه بر ایجاد اشتغال در بخشها و فعالیتهای مختلف معین و مشخص باشد.هدف از این تحقیق تعیین تأثیر سرمایهگذاری بر ایجاد اشتغال در بخش کشاورزی بوده است.تحقیق حاضر براساس«رهیافت تقاضای نیروی کار»انجام گرفته و در آن فرض شده است که اشتغال به سبب نامحدود بودن عرضه نیروی کار،معادل با تقاضای نیروی کار است.همچنین در الگوی تجربی تعیین شده،متغیر اشتغال تابعی از سرمایهگذاری،ارزش افزوده و دستمزد نیروی کار در نظر گرفته شده است.برای انجام این تحقیق از تحلیل سریهای زمانی استفاده شده و بررسی پایانی متغیرها از طریق آزمونهای ریشه واحد و شکست ساختاری و همچنین بررسی همگرایی متغیرها از روش آزمون همگرایی یوهانسن صورت پذیرفته است.نتایج حاصل نشان میدهد که متغیرها دارای شرایط آزمون همگرایی هستند و در بین آنها یک بردار همگرایی یا رابطه تعادلی درازمدت وجود دارد.برای بررسی پویاییهای کوتاهمدت و ارتباط آن با روابط درازمدت از الگوی تصحیح خطای برداری (VEC) استفاده شده که نتایج آن رابطهای مثبت بین سرمایهگذاری و اشتغال را در بخش کشاورزی نشان میدهد.
خلاصه ماشینی:
"هدف از این تحقیق تعیین تأثیر سرمایهگذاری بر ایجاد اشتغال در بخش کشاورزی بوده
برای رسیدن به هدفهای موردنظر در زمینه ایجاد اشتغال باید اثرات سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی از نظر اشتغالزایی براورد گردد و از طریق آن برای کوتاهمدت و همچنین برای
مدل استاندارد،تقاضای نیروی کار تابعی از سطح تولید و سرمایه سرانه است که به صورت زیر براورد
نیروی کار بخش کشاورزی را معادل اشتغال در این بخش فرض کردند و مدل زیر را برای آن
در رابطه فوق، L t تقاضای نیروی کار در بخش کشاورزی است که معادل با اشتغال در نظر
بررسی و رابطه تعادلی درازمدت زیر را بین این دو متغیر براورد کردند: (به تصویر صفحه مراجعه شود)
تابع تقاضای نیروی کار برای تعیین اشتغال استفاده میشود که این روش به«رهیافت تقاضای نیروی
است و باعث افزایش تقاضای نیروی کار و به طبع اشتغال در این بخش میشود.
مدل زیر الگوی تصحیح خطای برداری مربوط به رابطه تعادلی را برای متغیر L نشان میدهد:
که سالانه 0/73 درصد از نبود تعادل ناشی از عواملی غیر از سرمایهگذاری،ارزش افزوده و شاخص دستمزد نیروی کار را در اشتغال بخش کشاورزی تعدیل میکند.
نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که سرمایهگذاری در بخش کشاورزی رابطه مستقیمی
کشاورزی رابطه مثبت و مستقیمی با اشتغال در درازمدت داشته اما متغیر شاخص دستمزد نیروی کار،
بدون شک متعادل ساختن نسبت دستمزد نیروی کار به هزینه استفاده از ماشینهای کشاورزی از دیگر عوامل مهم تأثیرگذار بر تقاضای نیروی کار و در نتیجه اشتغال در این بخش بوده"