چکیده:
از دیرباز متفکران و عارفان، روح آدمی را به پرنده ای تشبیه کرده اند که از عالم بالا و جای اصلی خویش پر باز کرده و سفری را آغاز و از بد حادثه در «دامگاه حادثه» تن گرفتار آمده است.
بسیاری از پیران، پیری را دوره ای ملال آور از عمر خود احساس می کنند و «زیر باری گرانتر از کوه اتنا خرد می شوند و از پا در می آیند». (Cicéron,p.18) حکیمان و اهل ادب پس از سپری شدن جوانی خود با شکوه و گلایه به وصف حالات خود در این دوره ناخوشایند پرداخته اند، «از آنچه درد پیری هیچ کس به از پیران ندانند» (کیکاووس بن وشمگیر، تصحیح نفیسی، ص 43) طبعا پیران شکوه های پیران یکسان است: کاهش توان بدن و نقصان در حافظه، محروم شدن از لذت ها و نزدیک شدن مرگ (Cicéron, p.43) بیان این گلایه ها به فرهنگ و تمدن مربوط نمی شود و تابع چیزی جز تجربه جسمانی و باطنی انسان به طور عام نیست. بنابراین، شگفت نیست که عنصرالمعالی در قابوس نامه، سعدی گلستان، رودکی در حسب حال خود و سیسرون، ادیب رومی، در باب پیری و افلاطون پیش از همه در بیان گلایه های پیری همزبان باشند. چه تجربه ای می تواند زنده تر و نزدیک تر از لمس دگرگونی هایی باشد که تن و روان آدمی به آرامی در دوره های عمر به خود می بیند؟ ...
خلاصه ماشینی:
") میان شوهر و زن جنگ و فتنه برخاست،چنان که سر به شحنه و قاضی کشید و سعدی گفت: پس از خلافت و شنعت،گناه دختر نیست تو را که دست بلرزد،گهر چه دانی سفت (سعدی،ص 351 سخن دختر جوان به پیر از قول سعدی در این قصه چنین است:"وقتی شنیدم از قابلهء خویش که گفت:زن جوان را اگر تیری در پهلو نشیند به که پیری"(سعدی،ص 051)سخنی از رعایت اعتدال و تناسب یا کارهای درخور پیری و جوانی در کار نیست بلکه خواست پیر در رسیدن به چیزی است که طبیعت یا از او گرفته یا به نقصان کشانده است.
26-27) سیسرون خود در پیری مطالعهء آثار فلسفی یونانی را آغاز کرد اما این کار او و نیز آثار بزرگ سقراط،هومر و افلاطون و زنون محصول تأملات دیر پای آنان و پرورش مستمر تعقل از دورهء جوانی بوده است.
"اگرچه عادت جوانان چنان بود که بر پیران تمأخره کنند،از آنک پیران[را]محتاج جوانی بینند،و بدین سبب جوانان را نرسد که بر پیران پیشی جویند و بیحرمتی کنند،زیرا که اگر پیران در آرزوی جوانی باشند جوانان نیز بیشک در آرزوی پیری باشند و پیر آن آرزو یافته است و ثمرهء آن برداشته،جوان را بتر ه این آرزو باشد که بیابد و باشد که نیابد"(کیکاووس بن وشمگیر،تصحیح نفیسی،ص 94).
سخن سیسرون دربارهء احترام،اندرزی رایگان نیست بلکه موهبتی دستیافتنی برای پیر باخردی است که در جوانی کاری کرده باشد و در پیری به پرورش ذهن و روان خود ادامه داده باشد."