چکیده:
به بیان فاضل مقداد،مشهور آن است که پانصد آیه از قرآن در بردارندهء احکام فقهیاند2که از آنها به«آیات الاحکام»یا«احکام القرآن» تعبیر شده است.البته تا نصف و نیز تا دو برابر این آیات را نیز در زمرهء آیات الاحکام برشمردهاند.در میان شیعه و سنی کتب بسیاری در خصوص آیات الاحکام نوشته شده است.3
در میان آیات مورد بحث تعداد انگشت شماری به احکام کیفری مربوط میشوند.قرآن فقط از مجازاتهای چهار جرم زنا،سرقت،محاربه و قذف سخن به میان آورده است که مجموع آیات آنها به حدود ده آیه می رسد.البته بحث قتل نفس و دیه نیز که تحت عنوان جنایات مطرح می شود،آیاتی را-حدودا ده آیه-به خود اختصاص داده است.7
در این مختصر در پی آنیم که آیات مربوط به اعمال منافی عفت،و مشخصا زنا،را در قرآن بررسی کنیم و سپس بحث انگیز ترین مسئلهای که (1).آنچه در این مقال آمده،بخشی از درس آیات الاحکام نویسنده است که در دورهء دکتری حقوق جزا ارائه شده و توسط فاضل محترم جناب آقای حسین سلیمانی دانشجوی همان دوره به تحریر درآمده است. ضمن تقدیر و تشکر برای ایشان آرزوی موفقیت دارم. در این باره مطرح است-یعنی حکم رجم-را جداگانه در گفتاری دنبال کنیم.
خلاصه ماشینی:
"صاحب تفسیر شاهی آیۀ مورد بحث را ناظر به زنای محصنهدانسته است و در ذیل{/یجعل الله لهن سبیلا/}گفته است که این«اشارتاست به وعدۀ نسخ حکم مذکور به آیت جلد،و مؤید این است آنکهروایت کردهاند که چون آیت جلد نازل شد پیغمبر(ص)گفت که:جعلالله لهن سبیلا؛یعنی تعیین کرد خدای تعالی از برای ایشان راه نجاتی».
35 در اینجا این اشکال مهم پیش می آید که اگر این تخصیص رابپذیریم،با توجه به مدعای پیشین که آیۀ جلد ناسخ حکم مجازات زنایزنان شوهردار است،کدام مصداق یا مصادیق موضوع آیۀ 15 نساء در تحتحکم آیۀ جلد باقی می ماند؟به عبارت دیگر،چگونه ایشان مدعیاند که آیۀجلد ناسخ آیۀ حبس ابد،یعنی مجازات زنای محصنه است،در حالی کهبنابر مدعای دیگر ایشان حکم جلد فقط در خصوص زانیان غیر محصنجاری می شود؟ خلاصه آنکه قائل شدن به این قول که ناسخ حکم حبس ابد،سنت(رجم)است محذورات و مشکلات زیادی را در پی دارد.
کلینی چهار روایت آورده استمبنی بر اینکه برخی دربارۀ تفسیر آیۀ مورد بحث از معصوم سؤال کرده اندو معصوم در جواب فرموده است:«هن نساء مشهورات بالزنا و رجالمشهورون بالزنا»59 پس،از آنجا که آیۀ فوق بی تردید بر اساس روایات شیعی معطوفبه زانیان حرفهای است نه زانیان اتفاقی،و با توجه به ظهور قطعی مبنی براینکه آیۀ دوم و سوم سورۀ نور با هم مربوطاند نتیجه میگیریم که حکمجلد در آیۀ دوم نیز مربوط به این نوع زانیان است؛یعنی مجازات ایشان همتازیانه است نه رجم.
تفصیل واقعه را در کتب تفسیری نقلکرده اند69و در اینجا به اختصار به آن اشاره میشود:در سال چهارم هجریدو مرد و زن از اشراف یهودی که همسردار بودند در خیبر زنا کردند وچون یهود به دلیل جایگاه این افراد نمی خواستند حکم رجم را،که بر اساستورات مجازات ایشان بود،دربارۀ آنان جاری کنند،به این امید که دراسلام حکمی آسان تر وجود داشته باشد داوری را به نزد پیامبر آوردند."