چکیده:
درمیان شخصیتها و آثار ادب پارسی،"فردوسی"و"شاهنامه"تمایز و برجستگی خاصی دارند و از قرن پنجم تاکنون همواره مورد توجه بودهاند.این رویکرد موجب شد شاهنامه در زمرهء نخستین کتابهایی قرار گیرد که به زبانهای دیگر از جمله زبان عربی برگردانده شود.حدود 002 سال از سرایش شاهنامه گذشته بود که فتح بن علی بن محمد اصفهانی،ملقب به قوام الدین و معروف به"بنداری"به سفارش عیسی بن ابی بکر-از پادشاهان ایوبی-دست به ترجمهء شاهنامهء فردوسی زد و حدود دو سوم از آن را در ترجم خود باز نمود که امروز از منابع بسیار مهم شاهنامه پژوهی،به ویژه نسخهشناسی شاهنامه به شمار میآید.این متن را نخستینبار یکی از ادیبان مصری فارسی دان به نام عبد الوهاب عزام در سال 2391 میلادی،یعنی حدود 87 سال پیش در دار الکتب قاهره به چاپ رسانید.البته تاکنون کارهای تحقیقی فراوانی پیرامون این اثر مهم صورت نگرفته و جای آن دارد که پژوهشهای بیشتری در این حوزه انجام گیرد.
این مقالهدر پیوند با چندی و چونی این ترجمه در مقایسه با متن اصلی، نگاشته شده و حوزهء آن،داستان فرود سیاوش از شاهنامهء فردوسی براساس نسخهء استاد خالقی مطلق،با همین بخش از ترجمهء شاهنامهء بنداری است و قصد آن پاسخ دادن به پرسشهای زیر است:
-بنداری تا چه حد به متن اصلی پایبند بوده است؟
-میزان کاسته شدهها در ترجمهء بنداری چهقدر است؟
-میزان افزودهشدهها در ترجمهء بنداری چهقدر است؟
-میزان تغییر داده شدهها در ترجمهء بنداری به چه حدی میرسد؟
شایان یادآوری است که متنهایی که این پژوهش بر بنیاد آنها سامان یافته است،دفتر سوم از شاهنامهء تصحیح شدهء استاد خالقی مطلق و«الشاهنامه»ی بنداری چاپ دار الکتب المصریه است.البته به ترجمهء تحریر عربی شاهنامهء فردوسی استاد آیتی هم نظر داشتهایم.نتیجهء این پژوهش پس از یک مقدمه،در سه بخش مجزای:الف-کاستهها ب-افزودهها ج-اختلاف در روایت،ارائه شده است.
خلاصه ماشینی:
"استاد خالقی مطلق،با همین بخش از ترجمهء شاهنامهء بنداری است و قصد آن پاسخ
شدیم تا در این پژوهش به مطابقهء داستان فرود از آغاز تا کشته شدن فرود از شاهنامهء فردوسی با همین بخش از«الشاهنامه»-ترجمهء عربی شاهنامه-اثر بنداری بپردازیم.
است،در ترجمهء بنداری اثری نیست؛این مجموعه با بیت زیر آغاز میشود:چنین گفت کار آزموده تخوار که شاهان سخن را ندارند خوار
و پایان بخش این مجموعه نیز بیت زیر میباشد:فرود از تخوار آن سخنها شنید کمان را به زه کرد و اندر کشید 2-7-بیتهای شمارهء 653 تا 583
فردوسی این مطلب را چنین بیان میکند:و لیکن سپهبد(طوس)خردمند نیست سر و مغز او از دربند نیست هنر دارد و خواسته همنژاد نیارد همی بر دل از شاه یادبشورید با گیو و گودرز و شاه ز بهر فریبرز و تخت و کلاههمی گوید از تخمهء نوذرم جهان را به شاهی خود اندرخورم
بنداری ترجمهء بیت سوم را از این ابیات که در نسخهء خالقی در دفتر سوم،
مطلب در شاهنامه از بیت شمارهء 163 تا 663 چنین آمده:همیگفت گفتارهای درشت چو بیژن چنان دید بنمود پشتبرآشفت گیو از گشاد برش یکی تازیانه بزد بر سرشبدو گفت نشنیدی از رهنمای که با جنگت اندیشه باید بهجایترا نیست مغز و نه رای و خرد مپرورد هر کو ترا پرورددل بیژن آمد ز تندی به درد به دادار دارنده سوگند خوردکه زین را نگردانم از پشت اسب مگر کشته آیم به کین زرسپ این درحالی استکه بنداری این مطلب را چنین آورده:«فلما رای بیژن ما
کارکردهای بیانی و بلاغی در مقایسهء شاهنامه با ترجمهء بنداری قابل طرح است که"