چکیده:
مقالهء حاظر کوشیده است که مضامین مشترک شعر ابو فراس حمدانی،شاعر رومیان شورانگیز عرب و مسعود سعد سلمان،حبسیه سرای بزرگ ایران را بررسی و مقایسه نماید.از آنجا که این دو شاعر سالهای مدیدی را در زندانهای تنگ و تاریک،به سر برده و اندوه جانکاه غربت وگرفتاری و نومیدی را تجربه کردهاند، فکر و ذهنشان متوجه مضامین تقریبا مشترکی بوده که در شعرشان به خوبی انعکاس یافته است.در این نوشتار نخست دربارهء حبسه و جایگاه مسعود سعد در این نوع ادبی مطالبی ذکر شده و سپس،مختصری در باب زندگی و شعر مسعود سعد و ابو فراس و نیز از تأثیر ادبیات عرب بر شعر مسعود سعد سخن به میان آمده است.بخش بعدی این پژوهش را بررسی و مقایسهء مضامین اصلی شعر دو شاعر تشکیل میدهد که در ابتدا بهانگیزهء اصلی این مقاله یعنی حسب حال و شکواییهها پرداخته و ابیاتی از دیوان دو شاعر دراینباره ذکر شده است.
در بخش آخر هم مضامینی چون مدح،فخر،رثا،وصف و اخوانیات با ذکر ابیاتی با این مضامنی در دیوان دو شاعر بررسی شده و در پایان نتیجهگیری به عمل آمده است.
خلاصه ماشینی:
"سعد و ابو فراس و نیز از تأثیر ادبیات عرب بر شعر مسعود سعد سخن به میان آمده
با مطالعهء دیوانهای شعر مسعود سعد و ابو فراس میتوان دریافت که
زنداننامهها یعنی حبسیات مسعود و رومیات ابو فراس است که صاحبان خود را
مسعود سعد و ابو فراس هم در توصیف حالات روحی خود بسیار مهارت دارند
(دیوان،4731:952) اما ابو فراس شاید به این دلیل که مدت حبسش از مسعود سعد کمتر بود،
مسعود سعد حال خود را در شب اینگونه وصف میکند:شب آمد و غم من گشت یک دو تا فردا چگونه ده صد خواهد شا این عنا و بلا
ابو فراس ناتوانی و پیری خود را در زندان اینگونه بیان میکند:قد حطم الخطی و اخترم العدا و فلل حد المشرفی المهند
سیف الدوله را مدح نموده و البته برخلاف مسعود سعد اغراق نکرده است و
هدف با مسعود سعد مشترک بوده است،اما ویژگی اصلی شعر او تفاخر است.
خود سخن رانده است:جاهم چو،کاهد خرد فزاید کارم چو بندد و سخن گشایدزینگونه نکوهیده باد از ایزد آنکس که مرا بر هنر ستایدهر جای که مسعود سعد باشد کس با او پهلو چگونه سایدمن دانم گفت این و تو ندانی بلبل داند آنچه میسراید
مسعود سعد بیشتر از ابو فراس خطاب به امرا و بزرگان سخن میگوید،البته
مسعود سعد هم گاهی خطاب به روزن زندان میگوید:ای دلارای روزن زندان دیدگان را نعیم جاویدیبی محاق و کسوف بادی ز آنک شب مرا ماه و روز خورشیدیبه امید تو زندهام گر نه مر مرا کشته بود نومیدی
ابو فراس و مسعود سعد در زمینهء شکایت بسیار بههم نزدیک هستند."