چکیده:
فلاسفهء مسلمان معیارهایی را برای تقسیمبندی مفاهیم ماهوی،فلسفی و منطقی ارائه کردهاند.برخی از این معیارها عبارتاند از:محسوس بودن یا نبودن؛موجود شدن به وجود ذهنی و خارجی با یکی از این دو؛بهطور خودبهخود وارد ذهن شدن یا با مقایسه بهدست آمدن.البته هیچیک از این ملاکها،جامع و مانع نیست و نظریهء مقاله بر این است که مفاهیم کلی ابتدا به دو دسته تقسیم میشوند:نخست ناظر به ذهن بودن؛و دوم ناظر به ذهن نبودن.سپس دستهء دوم تقسیم میشوند به مفاهیمی که بیانگر چیستی اشیا هستند و به دسته معینی اختصاص دارند و دستهای که ناظر به ذات و ماهیت و چیستی نیستند و اختصاص به دسته معینی ندارند بلکه همه یا اکثر انواع را شامل میشود و هرکدام اقسامی دارند.
خلاصه ماشینی:
"استاد مصباح:نمودار تقسیم ایشان چنین است: (به تصویر صفحه مراجعه شود) توضیح مطلب:انسان به محض اینکه به یک کاغذ سفید نگاه میکند،بلافاصله تصویری از این کاغذ سفید رنگ معکب مستطیل،در ذهن او نقش میبندد و در کنار آن از هر ویژگی آن نیز مفهومی ساخته میشود،مثل رنگ سفید،شکل و امثال آن؛این نقش بستن جز بر به کار افتادن قوای حسی و ذهنی،هیچ امر دیگری را نمیطلبد و میتوان گفت صورت و مفهوم سفیدی یا سیاهی یا مفهوم شیرینی خود به خود در ذهن نقش میبندد،اینها مفاهیم ماهوی هستند.
شهید مطهری این عبارت حکما را که معقولات ثانیهء فلسفی ظرف عروضشان ذهنی است و ظرف اتصافشان خارج»چنین میدهد: اما نوع سوم از معقولات،معقولاتی است که نه ازقبیل آن معقولات اولیه است و نه از قبیل این معقولات ثانیه،بلکه یک حالت بین بین در کار هست که این حالت بین بین را حکمای ما با یمک تعبیر چپ اندر قیچی هم بیان کردهاند،گفتهاند اینها معانی و مفاهیمی هستند که ظرف عروض آنها بر موضوعات و معروضاتشان ذهنی است ولی ظرف اتصاف معروضات به اینها خارج است،یعنی میان عروض و اتصاف تفکیک کردهاند،حالا مقصود در اینجا چیست؟ اگر میگوییم ظرف عروض اینها ذهنی است،مقصود این است که ما برای اینها در خارج وجودی و مصداقی جدا از معقولات اولیه پیدا نمیکنیم،حتی بهصورت یک عرض هم برای آنها مصداق وجود پیدا نمیکنیم،یعنی اینها چیزی نیستند که در خارج در کنار معقولات اولیه،چه به صورت مستقل،چه بهصورت یک حالت خارجی برای آنها وجود داشته باشند..."