چکیده:
نظریه چیرهطلبی(هژمونیسم)یکی از نافذترین نظریههای روابط بین الملل است که برای آشنایی با ابعاد گوناگون کارکرد قدرتهای چیرهطلب(هژمونیک)راهگشاست.در چهارچوب دیدگاههایی که از زوایای نظامی،اقتصادی و سیاسی به این مقوله پرداخته،مکتب گرامشی بهویژه آنچه که در آرای مفسرین متأخر آن(پساگرامشیها)انعکاس یافته،با نوآوری خاصی همراه است؛ابتکاری که در تأکید بر نقش منابع غیر مادی یا نرمافزاری قدرت در جریان ظهور،قدرتیابی و تداوم بقای این قبیل بازیگران ریشه داشته و الگوی رفتاری آنان را در چهرهای از آرمانها و اهداف روشنفکرانه به تصویر میکشد.در این نوشتار سعی شده که بر مبنای تشریح زوایای گوناگون مکتب پساگرامشی بر محور نظریه چیرهطلبی(هژمونیسم)،چگونگی کاربرد مناب غیر مادی قدرت در رفتار چیرهجوی مهمترین مصادیق قدرتهای امپراطوری بهیژه برتانیا و امریکا تبیین شود،آنچه که به شکلگیری تصویری پذیرفتنی از «برتریطلبی روشنفکرانه»آنان در نزد دیگر دولتها منجر شده است.
خلاصه ماشینی:
"این نوشتار در جهت پاسخیابی برای این پرسش اصلی طراحی شده که:در میان دیدگاههای نظری که در چهارچوب تئوری چیرهطلبی (هژمونیسم)ارائه شده،برای تشریح ابعاد نرمافزاری رفتار قدرتهای چیرهطلب (هژمون)کدامیک مناسبتر است؟فرضیه مورد نظر نیز عبارت است از اینکه:«مکتب پساگرامشی در جهت تبیین رفتار نرمافزاری بازیگر چیرهطلب از کارکرد و توانمندی خاصی برخوردار است».
لامز به ذکر است که عنوان واقعگرایی نوکلاسیک که از اواخر قرن گذشته رایج شد، به آثاری اشاره دارد که ضمن تأثیرپذیری از بینشهای واقعگرایی،بلندپروازیهای یک دولت را در وهله نخست ناشی از جایگاه آن در نظام بین الملل و بهویژه توانمندیهای آن در زمینه قدرت نظامی میدانند،هرچند که در این میان برخی متغیرهای میانجی نیز تأثیرگذارند.
در همین زمینه،جوزف نای بر محور مفهوم«قدرت نرم»91،زمینههای لازم برای تداوم نقش جهانی امریکا در سالهای بعد از جنگ سرد و بهویژه شرایط بعد از یازدهم سپتامبر را مورد توجه قرار داده و رهبران این دولت را به سوی بهرهگیری از منابع نرم قدرت چون«فرهنگ جهانگرای امریکایی»و«نفوذ فزاینده آن در شبکه جهانی اطلاعرسانی»ترغیب مینماید؛چرا که به زعم وی تأمین اهداف ملی بهویژه در حوزه امنیتی،در کنار تدابیر نظامی،در گرو تسخیر اذهان و قلوب انسانها و اثربخشی بر نهادهای مدنی فروملی جوامع مخاطب میباشد.
از یک سوء ظرفیت تحلیلی این دیدگاه،عرصه نظریهپردازی مربوط به نقشآفرینی قدرتهای چیرهطلب(هژمونیک)و عوامل مؤبر بر تداوم و تعمیق آن را به مضامین جدیدی مسلح ساخته؛و از سوی دیگر،با اتکای بر این دیدگاه میتوان با مهمترین ویژگیهای نرمافزاری امپراطوریهای روم، بریتانیا و امریکا به عنوان سه نمونه نافذ در تحولات بین المللی،آشنا شد؛ویژگیهایی که مانند نوعی«فصل مشترک»میان این سه قابل توجه بوده و میتواند برای تشریح یا پیشبینی زمینههای قدرتیابی یا افول نمونههای دیگر بهویژه«امریکای بعد از یازدهم سپتامبر»نیز مورد استفاده قرار گیرد."