چکیده:
رسانهای مزبور،به حذف رسانههای سنتی و جایگزینی رسانههای نوین که دستاورد تکنولوژزیهای جدید ارتباطی و اطلاعاتی هستند،منجر نخواهد شد. تأکید مقاله بر آن است که جامعه اطلاعاتی،بیش از هر چیز،تحولی شگرفت در زمینهء ابزارها و امکانات ارتباطی و اطلاعرسانی ایجاد کرده که حامل فرصتها و تهدیدهایی برای رسانههای همگانی و وضعیت کنونی جوامع در حال گذار از جمله ایران است و بر این اساس هیچ یک از دو رویکرد شیفتگی یا دفع در قبال تکنولوژیهای نوین ارتباطی،نه مطلوب است و نه منطقی.بنابراین رسانههای سنتی پیش از آنکه راه حذف را بپیمایند، تحول نقشها و کارکردها را تجربه خواهند کرد و در این مسیر از دستاوردهای تکنولوژیهای جدید،بهره خواهند گرفت.تکنولوژی کامپیوتر و اینترنت میتواند برای روزنامهنگاران تا حدی،استقلال سیاسی و اقتصادی در ورای فشارهای حرفهای در آغاز هزاره سوم به همراه بیاورد.اینترنت،هم زمان بررسیها و تحقیقات را برای روزنامهنگاران حرفهای کاهش میدهد و هم مکان و فاصله را کوچک و کوتاه میسازد و به همین دلیل پیگیری و تعقیب مسائل و دستیابی به افراد مورد نظر را برای آنها آسانتر میسازد و محدودیتهای سیاسی را کمرنگتر میکند.بنابراین اگر به دستاوردهای رسانههای نوین به عنوان فرصت نگریسته میشود میتوان از ظرفیت آنها در جهت پیشبرد امر توسعه و تأمین عدالت اطلاعاتی و کاهش شکافهای معرفتی بهره جست و رسانه را در مسیر انسانیتر کردن شرایط زیست بشر به کار گرفت.این مقاله تلاش میکند ضمن طرح نظریهها و دیدگاههای مربوط به شکلگیری و پیشبرد جامعه اطلاعاتی و شرایط جدیدی که اطلاعاتی شدن فرهنگ،اقتصاد و سیاست در عرصه جهانی پدید آورده است به ارزیابی نقش و عملکرد رسانههای نوین بپردازد و نحوه تعامل و رقابت آنها را با رسانههای سنتی،مورد بررسی قرار دهد.ادعای اصلی مقاله،آن است که برخلاف تصور شیفتگان موج جدید رسانهای،چالش میان دو نسل
خلاصه ماشینی:
"اما از دیدگاه انتقادی،پرسش اساسی این است که در جامعهء اطلاعاتی«چه نوع اطلاعاتی افزایش یافته است؟چه کسی،چه نوع اطلاعاتی را برای چه منظورهایی و با چه نتایجی به وجود آورده است؟»(کاستلز،جلد دوم:66)آیا به قول ژان بودریار فیلسوف فرانسوی«اکنون اطلاعات،افزون و افزونتر و معنای آن کم و کمتر شده است؟»(عصر اطلاعات،45)آیا نباید با هربرت شیلر محقق امریکایی و دیوید هاروی در زمینهء تمایز میان مقولهء اطلاعات،و مقاصدی که این اطلاعات در بر دارند،هم صدا شد؟آیا تحت تأثیر سازوکار بازار،بخشهای ثروتمندتر جامعه به صورت خاص به اطلاعات کیفیتر دسترسی ندارند و آیا آنها از این طریق،قدرت و سلطهء خود را استحکام نمیبخشند؟ البته طرح این قبیل پرسشها به معنای نفی ارزشهای مثبت جامعهء اطلاعاتی و امکاناتی که رسانههای شبکهای برای دسترسی و انتخاب اطلاعات و تعامل میان فرستنده و گیرندهء پیام-که به راحتی میتوانند جایشان را عوض کنند-فراهم میکنند، نیست.
اما فرانک وبستر در برابر داوری تند هابرماس مبنی بر فریبآمیز بودن دموکراسی و این که تودههای مردم قربانیان منفعل روندهای تبلیغاتی آن هستند،بر خلاقیتهای قابل ملاحظهء مردم و مخاطبان نظام اطلاعرسانی نوین تأکید میکند و معتقد است که امروز ما شاهد استفاده از تکنولوژیهای جدید توسط مردم در راستای توسعهء مبادلهء اطلاعات میان آنها هستیم."