چکیده:
در نگاه اول بررسی روابط پست-مدرنیسم و جمهوری
اسلامی رابطه غریب و دستنیافتنی تلقی میشود.اما بازخوانی روابط دین و مدرنیسم به
مثابه دو عنصر مؤثر در طرز تلقی ما از یک جامعه پست-مدرن، این امکان را به ما داده
است تا دستکم مدعی نوعی عموم و خصوص من وجه در تحلیل روابط و تبیین تعامل جمهوری
اسلامی در ایران و پست-مدرنیته موجود در غرب باشیم.در این فرض تنها بدان جنبه از
عناصر پست-مدرنیسم عنایت شده که ناظر به مقوله معرفت و تعلق اعتقادی فردی و یا
اجتماعی است.بالطبع جمهوری اسلامی نیز همچون پست-مدرنیسم متغیر وابستهای است که بر
محور نوع نگاه به معرفت دینی در این دوره ارزیابی و تفسیر شده است.حاصل این مقاله
قبول نوعی تأثیر متقابل جمهوری اسلامی در معنای عام و جمهوری اسلامی ایران در مفهوم
خاص آن با پست-مدرنیسم در فرایند قوت و قوام دینداری در عصر حاضر است.
خلاصه ماشینی:
"با این وضعیت باید پرسید که سؤال از دین را در چه سطحی از پست-مدرنیته میتوان قرارداد؟پرسش دوم آن است که آیا اساسا پست-مدرنیسم که به دین در کنار سایر معیارها بها میدهد و یا با تخریب هر معیار مطلقی، آن را در کنار سایر مباحث عامه بدون تعصب خاصی قرار میدهد، تا چه میزان در یک تحول سیاسی چون انقلاب میتواند سهیم باشد؟برای پاسخی نیکو بدین پرسشها در مطالعهای موردی به سراغ مفهوم و ادبیات تاریخی جمهوری اسلامی ایران میرویم.
استاد مطهری(ره)دو ویژگی را در نهایت برای مفهوم جمهوری ارائه میکند و معتقد است که جمهوری، که شکل حکومت است، اساسا تفاوتی بین نوع ایرانی و نوع غربی وجود ندارد؛و جمهوری«یعنیحکومتی که در آن حق انتخاب با همه مردم است؛قطع نظر از اینکه مرد یا زن سفید یا سیاه، دارای این عقیده یا آن عقیده باشند، در اینجا فقط شرط بلوغ سنی و رشد عقلی معتبر است؛نه چیز دیگر؛به علاوه این حکومت، حکومتی موقت است»(مطهری، 1372، ص 80).
در شرق و بهویژه جهان اسلام اولین نظام سیاسی که در آن زنان با حفظ شئون سنتی-دینی همپای مردان نقش داشتهاند، جمهوری اسلامی ایران بوده است؛ 8 این پدیده حضور و حمایت، ناخواسته اسباب خودآگاهی بیشتر زنان ایرانی از حقوق خود شده است؛حقوقی که از متن دین قابل استخراج است، هرچند سنتها مسکوت و مستور مانده بودند."