چکیده:
تفکر به منزلة زیربنای رفتار انسان جایگاه ویژهای دارد و برای تقویت، اصلاح و آسیبشناسی رفتار، لازم است تفکرات را شناسایی کرد. با توجه به اینکه تفکر، محوری سازنده، ضروری و مفید دانسته شده است، مسئلة مطرح در این پژوهش این است که آیا هر اندیشهای را میتوان مفید و سازنده ارزیابی کرد یا تفکرات ویرانگر و زیانبار نیز وجود دارد که باید آنها را شناسایی و مزاحمتشان را در فرایند تفکر، مهار کرد؟ هدف این پژوهش این است که به تفکرات آسیبزا و مضر، همچون تفکر بسته، تفکر خرافی و تفکر و ذهنیتهای منفی که از آنها با عنوان تفکرات انطباقناپذیر یاد میشود، بپردازد و حد و مرز، انواع و راههای مقابله با آن را تبیین کند. روشی که در این پژوهش به کار رفته است، روشی تحلیلی، توصیفی و متکی به متون دینی و روانشناسی است و یافتة این پژوهش نشان میدهد که تفکرات انطباقناپذیر، انسان را از حقیقتی که در عالم روی میدهد، دور میکند و بیراههها را راه نشان میدهد و سرابی میشود که انسان را به خطر میاندازد. بنابراین، باید با ظهور و بقای چنین تفکراتی مقابله کرد. راهکارهای مقابله با تفکر مزاحم، به نوع تفکر و مقایسة باورهای معقول و نامعقول ارتباط دارد که انسانها میتوانند باتمرکز بر نقاط قوت، به حذف یا کنترل آن اقدام کنند
Thought has a special status as the infrastructure of human behavior; to reinforce and reform behavior and identify its defects، it is necessary to identify thoughts. In view of the fact that thought is considered to be a formative، essential and useful axis، the present study poses the following question: 'Can we evaluate any thought as useful and formative، or there are also destructive and harmful thoughts that we must identify them and control their interference in the process of thinking?' The present study uses an analytical and descriptive method based on religious and psychological sources. It aims at investigating harmful and maleficent thoughts، such as closed thought، superstitious thought، and negative thoughts and mentalities called 'unadaptable thoughts'. The results show that unadaptable thoughts distance human being from the reality in the world، lead him astray، and become a mirage endangering him. Thus، we must defy emergence and survival of such thoughts. Methods for confronting disturbing thoughts depend on the type of the thought and a comparison of rational and irrational beliefs removable or controllable by concentrating on strong points.
خلاصه ماشینی:
"6. ترس از تنهایی فرد میترسد در هر لحظه فردی را از دست بدهد که در زندگی او اهمیت بسزایی دارد و او در چنین موقعیتی باید برای همیشه از نظر عاطفی تنها بماند و با خود فکر میکند: «همه مرا ترک خواهند کرد»، «برای همیشه تنها خواهم بود» و «هیچکس با من نخواهد ماند».
همین راه نیز درست است؛ اما این نکته را باید بدانیم که این گونه یادگیری برای شروع آموزش خوب است، ولی چنانچه افراد در نوجوانی، جوانی و بزرگسالی نیز همچنان از دیگران باورها و عقاید خود رابگیرند، مسلما راه مطلوبی را نپیمودهاند؛ ما در کودکی توان انجام قضاوت سنجیده و پخته را نداشتیم، اما دردوران جوانی و بزرگسالی از تجربیهایی برخورداریم که مناسب است شخصا اقدام کنیم و عقاید مطلوب را برگزینیم.
ممکن است گفته شود: مگر میشود با توجه به هجوم افکار منفی، فرد آنها را نادیده بگیرد و به آنها تمرکز نکند؟ البته این کار آسانی نیست، اما به کمک موارد زیر میتوان از نقاط منفی تمرکز زدایی کرد: تمرکز بر نقاط قوت کسی که میخواهد آثار نامطلوب رفتارهای ناخوشایند را مهار کند، جنبههای سالم عملکرد خانواده را در نظر میگیرد.
اگر فرد بتواند با تفکر در علل طبیعی حوادث،آنها را کنترل کند، از باورهای نادرست دور شود و بفهمد همهجا نمیتوان با تغییر مداوم قوانین و مقررات، مشکلات را حل کرد، بلکه باید تغییری واقعی در ساخت زندگی و نحوة نگریستن به آن رخ دهد همچنین معتقد شود مقایسهها در روابط خود با دیگران باید خوشبینانه باشد، و گذر زمان عاملی مؤثر برای پیمودن مسیر کمال تلقی شود، اینجاست که راهی برای رویارویی با تفکرات نادرست پدید میآید."