چکیده:
ازدیرباز مناقشه بر میزان اثربخشی تنبیه میان دیدگاههای مختلف روانشناختی، علوم تربیتی و اسلام وجود داشته است. تنبیه به معنای آگاهانیدن، بیدارکردن، واقف گردانیدن به چیزی و آگاه و هوشیارکردن آمده است. معمولا روانشناسان تنبیه بدنی را جایز نمیدانند و برای آن عوارض نامطلوبی همچون ترس، عدم یادگیری رفتاردرست، توجیه صدمه زدن به دیگران، پرخاشگری نسبت به عامل تنبیه کننده، جانشین شدن یک پاسخ نامطلوب به جای پاسخ نامطلوب دیگر و الگو برداری از آن توسط دیگران برمیشمارند. تنبیه کودک باید بهاندازه جرم و گناه او باشد، نه بیشتر از آن. اگرکودک عقوبت رفتار اشتباه یا خلاف را نمیداند و یا پیش از تنبیه، متنبه شد نباید او را تنبیه کرد. نباید به خاطر تشفی خاطر و تخلیه هیجانی کودک را تنبیه کرد. بهتر است از روشهای جانشین تنبیه همچون اشباع، افزایش سن رشد، گذشت زمان، تقویت رفتار ناهمساز و نادیده گرفتن استفاده کرد.
خلاصه ماشینی:
"بطوری که عموم کسانی که در مورد اصلاح رفتار کتابی نوشتهاند، تنبیه را به عنوان یکی از روشهای اصلاح و تغییر رفتار ذکرکردهاند، ثانیا، درمواردی که تنبیه اصلاحکننده نباشد، حداقل دارای اثر بازدارندگی و عبرت آموزی برای دیگران است این خود اثر کمی نیست؛ زیرا مواردی وجود داد که رفتار نامطلوب باید فورا متوقف شود، به طوری که اگر متوقف نشود، آثار جبران ناپذیری به بار خواهد آورد.
تنها زمانی که رفتارنامطلوب برای صاحب رفتار یا کسان دیگر تهدید کنندۀ سلامتی است باید به کارگرفته شود، آن هم به صورت موقتی تا اینکه فرصت استفاده ازروشهای دیگرفراهم آید وپیش از استفاده از روش تنبیه باید رضایت شخص یا سرپرست و قیم اورا کسب کرد.
4. کودک با قرار گرفتن در موقعیتی که بتواند در آن رفتار قبلا تنبیه شده خود را انجام دهد، بدون اینکه برای آن تنبیه شود، ممکن است واداربه انجام آن رفتارشود.
اما اگر برخی از روایات تنبیه کودک را جایز میدانند، در مواردی است که راه دیگری جز تنبیه برای اصلاح و تربیت کودک در کار نباشد و یا کارایی خود را نسبت به افرادی از دست داده باشد.
به هر حال، اگر در امر تربیت از نظر مربی به تنبیه او نیاز شد، تنبیه او جایز است و عوارض و عواقب فرضی در برابر اصل هدایت و تربیت کودک از اهمیت چندانی برخوردار نیستند بهخصوص اگر بتوان با استفاده از روشهای دیگر تربیتی عواقب فرضی را کاهش داد و یا حتی آنها را از بین برد."