چکیده:
مسیحیان از همان دورههای اولیه تاریخ مسیحیت،کتاب مقدس خود را عاری و بری از هرگونه خطایی میپنداشتند.اما در دورهء جدید،جایگاه کتاب مقدس متزلزل شد و بسیاری به آن با دیدهء تردید نگریستند تا آنجا که امروزه بسیاری از مسیحیان و حتی الاهیدانان مسیحی اعتقادی به خطاناپذیری آن ندارند.بحث در این باره از دو جهت بااهمیت است:نخست،از جهت جایگاه کتاب مقدس در ایمان مسیحی،و دوم تزلزل این جایگاه در دورهء جدید.از سوی دیگر این مباحث توجه اندیشمندان مسلمان را نیز به خود معطوف کرده و برخی اندیشمندان مسلمان به تطبیق این مسائل بر قرآن کریم پرداختهاند.مقالهء حاضر پس از اشارهای کوتاه به معنا و اهمیت بحث«خطاناپذیری کتاب مقدس»به برخی از مسائل و جریاناتی که زمینهساز طرح این بحث بودند،اشاره میکند.
خلاصه ماشینی:
"بسیاری از دانشمندان قرن نوزدهم قصد داشتند با توجیه،اصلاح و یا حتی حذف بخشهایی از کتاب مقدس که به نظر آنان با عقل و دانش امروزی سازگار نبود،راهی برای حل تعارضهای موجود میان یافتههای علمی و کتاب مقدس بیابند؛برای مثال،یکی از معروفترین کتابهایی که دربارهء زندگی عیسی در آن دوره نوشته شد،کتاب زندگینامهء عیسی بود که دانشمند بزرگ فرانسوی ارنست رنان Ernest) Renan ؛3281-2981 م)در سال 3681 آن را منتشر کرد.
به همین دلیل روشهای گوناگونی از نقادی در این دوره شکل گرفت؛مانند«نقد ادبی» (litrary criticism) که انواع سبکهای ادبی را در یک متن جستوجو میکند تا شواهدی را دربارهء تاریخ جمعآوری،نویسنده و کاربرد گونههای مختلف نوشتههای کتاب مقدس به دست آورد و یا«نقد سنتشناختی» (tradition criticism) که بر ردیابی سنتهای شفاهیای که پیش از نوشته شدن هرمتن وجود داشته است،تمرکز میکند و یا«نقد فروکاهشی» (reduction criticism) که به تحقیق در باب ویراستار نهایی هرنوشته میپردازد تا معلوم کند او از چه منابعی برای ایجاد متن اصلی و نهایی استفاده کرده است (Achtemeier,1985,p.
کتاب مقدس بیان میکند که عیسی روح القدس را بر رسولان فرستاد تا مطالب را به آنان الهام کند و مطالب را به یاد آنان آورد:«لیک آن حامی[تسلیدهنده]،یعنی روح القدس،که پدر به نام من گسیل خواهد داشت،همه چیز را بر شما تعلیم خواهد داد و هرآنچه را بر شما گفتم،به یادتان خواهد آورد»(یوحنا 41:52-62)؛اما نقادان با استناد به شواهدی از خود کتاب نشان دادند که تنها منبع مؤلفان کتاب مقدس،یادآوری روح القدس نبوده است و آنان برای نوشتن این کتابها از منابع موجود در آن زمان استفاده میکردهاند؛برای مثال،پولس از سنتی که به او رسیده است نقل میکند(اول قرنتیان،11:32-52 و 51:3-8)و به احتمال فراوان،برخی از عبارات خود را که به شکل سرودهای روحانی و حمد و تسبیح هستند(مانند فیلپیان،2:5-11)از سنتهایی متقدم نقل کرده است(عهد جدید بر اساس نسخهء اورشلیم،7831،ص 439،پاورقی 3)."