چکیده:
نویسنده مقاله زیر که متوجه نکتهای ظریف در عمده آثار تولیدی شرکت والت دیزنی شده است،سعی دارد توضیح قابل قبولی را برای غیبت والدین در اثر تولیدات این شرکت ارائه دهد.آیا این اتفاق ناشی از احساس گناهی است که دیزنی به خاطر مرگ اتفاقی مادرش متوجه خود میدانسته است؟آیا این کار برای افزودن بر جذابیتهای نمایشی این آثار صورت میگیرد؟به نظر میرسد که پاسخ را در این دو مورد خلاصه کردن،سادهاندیشی باشد.به دلیل غیبت والدین در اکثر تولیدات دیزنی، باید به دنبال توضیحی فراگیرتر برای این رخداد بود.شکی نیست که دست کم این آثار با توجه به مقبولیت چنددههای آنها در میان چند نسل از خوادههای امریکایی،در از هم پاشیده شدن ارزشهای خانوادگی در این کشور سهم بهسزایی داشتهاند.
خلاصه ماشینی:
"آیا گناه بیجایی که والت دیزنی از مرگ مادرش متوجه خود میدانست،او را به زدودن نقش والدین-به خصوص مادران-از آثارش سوق داد؟ آیا این انگیزه بعد از مرگ دیزنی در سال 6691 به یکی از درونمایههای اصلی آثار دیزنی تبدیل شده است؟بیتردید این امر میتواند توضیحدهنده انواع داستانهای عامیانه و قصههای پریانی باشد که دیزنی برای اقتباس ادبی آنها را انتخاب کرده است،اگرچه داستانهای عامیانه دیگری نیز وجود دارند که در آنها یک مادر و یک پدر به تصویر کشیده میشوند.
آیا ممکن است این شرکت-و آثار آن-بازتابی واقعی از جامعه درمانده و افتراق مشهود خانواده متمرکز سنتی باشند؟ آیا توضیح دیگری برای این پدیده وجود دارد؟شاید با توجه به اینکه ما-و فرزندانمان-چند دهه است که عقل و هوش خود را به این سرگرمی بیضرر دادهایم،دیزنی نیز سهم خود را در اضمحلال ارزشهای خانوادگی ادا کرده باشد؟ آیا ما ناخودآگاه این زدوده شدن نقش پدر و مادرها از فیلمهای این شرکت را پذیرفتهایم؟اگر عامل دیگری در کار نباشد،دیزنی متهم است که در احترام گذاشتن به این مقدسترین عقلهها-که همان علقه پدر و مادر نسبت به فرزندانشان باشد-قصور ورزیده است."