چکیده:
کریس هجز تلاش دارد در آثار خود حقیقت سیستم سیاسی آمریکا را که خود آن را حاکمیت شرکتی مینامد کالبدشکافی کند و اذهان مردم آمریکا را نسبت به این واقعیتها روشن سازد.از آنجا که در این راستا مبدع و مالک فنآوریهای جدید شرکتهایی هستند که بنیان حاکمیت آمریکا را به اشکال گوناگون در تصاحب خود دارند،به عواملی جدید برای بیشتر فروبردن امریکاییان در این باتلاق فراموشی و رخوت تبدیل میشوند.از جمله این فنآوریها که برد بسیار گستردهای در جامعه آمریکا دارد و به یک مرجع معتمد سیاسی،اجتماعی و حتی مذهبی برای مردم تبدیل شده است، تلویزیون و در تعبیری عامتر رسانههای نمایشگری است.آمریکاییان در مجموع بیش از نیمی از عمرشان را پای تلویزیون به سرمیآورند و پیداست که صرف چنین زمان هنگفتی،به چه دستکاریهای ژرفی در روح و روان آنها میانجامد.به اعتقاد هجز،جامعه آمریکا به زودی تاوان این غفلت و رخوت ژرف را به دردناکترین اشکال خواهد پرداخت.
خلاصه ماشینی:
"از آنجا که در این راستا مبدع و مالک فنآوریهای جدید شرکتهایی هستند که بنیان حاکمیت آمریکا را به اشکال گوناگون در تصاحب خود دارند،به عواملی جدید برای بیشتر فروبردن امریکاییان در این باتلاق فراموشی و رخوت تبدیل میشوند.
از جمله این فنآوریها که برد بسیار گستردهای در جامعه آمریکا دارد و به یک مرجع معتمد سیاسی،اجتماعی و حتی مذهبی برای مردم تبدیل شده است، تلویزیون و در تعبیری عامتر رسانههای نمایشگری است.
این مکانیسمهای الکترونیکی برای از خودراضی شدن از ابراز خود-چیزی که هسته شبکههای اجتماعی همچون«فیسبوک»را شکل میدهد-و توهم خودرضایتی و خودتوانمندی است که جایگزین واقعیت شدهاند.
از نظر کسانی که مجذوب تصاویر میشوند،جهان صحنهای پهناور است که آنها برای تحقق بخشیدن رؤیاهایشان به روی آن فراخوانده شدهاند.
امید مقولهای است مرتبط با حفاظت از شأن و منزلت و جویا شدن عدالت انسانهای ساده،امید یعنی باور-به ضرورت باوری مبتنی بر ملموسات-به اینکه کسانی که طمع،حماقت و خودبینی آنها این امکان را برای ما فراهم آورده است که بر فراز صخرهای رانده شویم که روزی فروخواهد ریخت.
کسانی که جهان را به مکانی بهتر برای زیستن تغییر میدهند و تبدیل میکنند،کسانی که به ما امید میبخشند، این ظرفیت را دارند که ما را وادارند از خویش گام بیرون بگذاریم و احساس همدلی کنیم.
به همین دلیل است که شرکتها از پول خود برای از شکل انداختن دانشگاهها و تبدیل کردن آنها به مدارسی تفریحی استفاده کردهاند؛مدارسی که این مدیران سیستمهای کوتهبین و بیسواد را به بیرون تف کردهاند."