چکیده:
سرخوردگی شدید روشنفکران امریکایی از نتایج انتخابات میاندورهای که به تازگی در امریکا انجام شده است،آنها را واداشته است تا رویکردهایی رادیکالتر را در پیش گیرند.یأس و درماندگی ژرفی که آنها از وقوع اصلاحات عمیق در ساختارهای سیاسی و اجتماعی امریکا احساس میکنند،به دنبال خیانت دولت اوباما به وعدههای پرآبوتابی که در خلال مبارزات انتخاباتیاش به مردم امریکا داده و توانسته بود با کمک آنها آرای اقشاری از دست راستیترین نیروهای سیاسی امریکا را نیز به خود جلب کند،بسیار تشدید شده است.این وضعیت برخی از این روشنفکران را به این نقطه رسانده است که دیگر کار امریکا از اصلاحات نیمبند و بیاثری که جمهوریخواهان و دموکراتها میکوشند به بهانه آنها طیفهایی از جامعه را طرفدار خود نگه دارند،گذشته است.از نظر آنها زمان انجام کاری بزرگ و انقلابی برای از بین بردن حاکمیت شرکتی فرارسیده است؛حاکمیت که کل اقتصاد امریکا را به گروگان گرفته و با کمک بازوهای رسانهای قدرتمند خود،مردم امریکا را در خوابی رخوتناک و خودفریبی فروبرده است.آنها به طور علنی امریکاییان را به شورش دعوت میکنند.
خلاصه ماشینی:
"یأس و درماندگی ژرفی که آنها از وقوع اصلاحات عمیق در ساختارهای سیاسی و اجتماعی امریکا احساس میکنند،به دنبال خیانت دولت اوباما به وعدههای پرآبوتابی که در خلال مبارزات انتخاباتیاش به مردم امریکا داده و توانسته بود با کمک آنها آرای اقشاری از دست راستیترین نیروهای سیاسی امریکا را نیز به خود جلب کند،بسیار تشدید شده است.
در کشور ما دیگر هیچ امیدی به دستیابی اصلاحات قابل توجه یا احیای دموکراسی از طریق مکانیسمهای تثبیت شده قدرت باقی نمانده است.
اما محاصره کامل قدرت از سوی صاحبان منافع شرکتی به این معناست که آن دسته از ما که به دنبال تغییرات غیر خشونتآمیز و با این حال عمیق هستیم،هیچ کس را درون نخبگان قدرتمدار نداریم تا بتوانیم به جلب نظر کردن او اعتماد کنیم.
با این حال از نظر همه،از شرکتهای خدمات درمانی گرفته تا صنایع نفت و گاز طبیعی تا دلال خصوصی اسلحه،مرگ افراد و مرگ کل زیستبوم زمین،به یک کسب و کار شرکتی قابل قبول تبدیل شده است.
آنها به گروههایی کمک مالی میکنند که از اصلاحات مراقبتهای بهداشتی حمایت میکنند،اما این گروهها اجازه ندارند سیاست تکپرداختکننده را دنبال کنند یا از آن حرف بزنند.
برای آن دسته از ما که هنوز نمیتوانیم آلایندههای خشونت را بپذیریم،چه کار دیگری باقی مانده است؟اگر سیستم ما را خاموش کند،چگونه میتوانیم از طریق مکانیسمهای غیر خشونتآمیز اعتراضات مردمی بر آن تأثیر بگذاریم؟چگونه میتوانیم جامعه مدنی را احیا کنیم؟چگونه میتوانیم علیه کسانی که نفرت را برای تثبیت جایگاه یک فاشیسم امریکایی بسیج میکنند،مقابله کنیم؟ نمیدانم که آیا میتوانیم در این نبرد پیروز شویم یا نه."