چکیده:
موضوع این مقاله، نقد و بررسی الگوی مناسبات دین و دولت از طرف جریان روشنفکری دینی با هدف ارائه الگوی جایگزین برای الگوهای نظری رایج در مناسبات دین و دولت در جمهوری اسلامی ایران است. بر این اساس، در آغاز به تعریف مفاهیم پژوهش مانند روش انتقادی و روشنفکری دینی پرداخته و سپس به تشریح الگوی نظری روشنفکری دینی توجه شده است. هدف جریان روشنفکری دینی، سازگار کردن دین و مدرنیته است. بر این اساس، تعدیل هایی در هر دو مفهوم انجام داده و ترکیب جدیدی را به وجود آورده است. طرفداران این الگو با جدایی دین از سیاست مخالفت کرده و طرفدار جدایی دین از دولت هستند. در این پژوهش، الگوی نظری آنان درباره مناسبات دین و دولت با استفاده ازدیدگاه های مختلف مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"مطابق روش انتقادی مبتنی بر کنش ارتباطی، در فرایند کنش سیاسی با افکار و جهانزیستهای مختلف، باید نسخهای پیچیده شود که در تنوع و تکثر افکار و گرایشها و بهصورت آزاد و با روش دموکراتیک همراه باشد، اما روشنفکران دینی با فلسفه تکساحتی فلسفی به جهانزیستهای تحقق یافته در تاریخ ایران و جهان بین الاذهان ایرانیان توجه نمیکنند و اسلام تاریخی، که بهصورت سنتی در جامعه وجود داشته و ارزشهایی را در زندگی سیاسی تولید کرده است، با اتهام ایدئولوژیک کردن دین و قرائت رسمی از دین، بهطور عمدی از عرصه گفتگوهای انتقادی کنار میزنند.
5. الگوی نظری روشنفکری دینی درباره رابطه دین و دولت، بیشتر جنبه سلبی دارد تا ایجابی، یعنی میگویند الگوی آنها مثل روشنفکران سکولار و روحانیت نیست، اما این سؤال مطرح است که ویژگیها و عناصر اثباتی الگوی نظری آنان چیست؟ وقتی که فقه و شریعت را در اداره حکومت نمیپذیرند و از زندگی سیاسی حذف میکنند، چگونه عقل را و با چه ویژگیها و عناصری جایگزین میکنند که با الگوی روشنفکری سکولار تفاوت داشته باشد؟ ارزشهای دینی چگونه در حکومت دموکراتیک دینی نقش ایفاء میکند؟ منظور از عقل چیست؟ مراد از حکومت دموکراتیک دینی یا حکومت دینداران در جامعه دینی چیست؟ در این باره توضیحات روشن و کافی وجود ندارد و بدین جهت به نظر میرسد الگوی آنها برای مطرح شدن در جامعه پس از انقلاب اسلامی مشکلات زیادی خواهد داشت."