چکیده:
این مقاله در صدد است از لابلای بررسی معرفتشناسی و فلسفه علم فمینیستی، نقدهایی را بر علم تاریخ سنتی و تاریخنگاریهای رسمی مطرح نماید و به بازسازی یک تاریخنگاری غیر رسمی از منظر فمینیستها نایل آید. بر این اساس سوال این پژوهش چنین بیان میشود که نقدهای وارد بر مطالعات تاریخی و تاریخنگارهای سنتی، از منظر فمینیستها کدامند و علم تاریخ و تاریخنگاری فمینیستی چگونه علمی خواهد بود؟این مقاله بر اساس یک رویکرد انتقادی و تحلیل و بررسی محتوای مدعیات جنبش فمینیستی به خصوص شاخة معرفت شناسانه آن، در باب معرفت و علم تدوین شده است. معرفتشناسی و فلسفة علم فمینیستی به چگونگی شکلگیری علوم مختلف با رویکرد فمینیستی پرداخته است. فمینیستها در مورد علم تاریخ و تاریخنگاری یا چیزی نگفتهاند یا آن چه گفته و نوشتهاند به قدری اندک است که میتوان از آن صرف نظر کرد. از این رو در این جستار با مدل ارائه شده از سوی آنان در باب معرفت و علم، نگاهی به علم تاریخ و تاریخنگاری از منظر و نگرش فمینیستی انداخته شده است.این تحقیق در صدد است زنان فرهیخته جامعه ایران را متوجه ابعاد و چالشهای فمینیسم معرفت شناسانه بنماید و به آنها اثبات کند که به جای این که به مسائلی در باب زنان بپردازند که با فرهنگ ایرانی ـ اسلامی سازگاری ندارد به شناختی از تاریخ و فرهنگ خود روی بیاورند که در آینده آنها کارساز باشد.
خلاصه ماشینی:
بر این اساس سؤال این پژوهش چنین بیان میشود که نقدهای وارد بر مطالعات تاریخی و تاریخنگارهای سنتی، از منظر فمینیستها کدامند و علم تاریخ و تاریخنگاری فمینیستی چگونه علمی خواهد بود؟این مقاله بر اساس یک رویکرد انتقادی و تحلیل و بررسی محتوای مدعیات جنبش فمینیستی به خصوص شاخة معرفت شناسانه آن، در باب معرفت و علم تدوین شده است.
سؤال تحقیق عبارت است از اینکه نقدهای وارد بر مطالعات تاریخی و تاریخنگاریهای سنتی، از منظر فمینیستها کداماند و علم تاریخ و تاریخنگاری فمینیستی چگونه علمی خواهد بود؟ هدف و کاربرد تحقیق این مقاله در صدد است زنان فرهیخته جامعه ایران را به سوی ابعاد و چالشهای یک فمینیسم معرفتشناسانه سوق داده و آنان را متوجه ساز و کارهای معرفتی دانش فمینیستی به طور عام و یک تاریخنگاری فمینیستی به طور خاص سازد.
از دیدگاه فمینیستهای تاریخی بسیاری از نظریات مورخان و تاریخنگاران دربارة وقایع و حوادث گذشته (برداشتی از حکومت، جنگ، تغییر سیاسی، و مانند آن که هستة اصلی این نظریات را تشکیل میدهد)، به طور ضمنی مفاهیم و نظریههای خود را از یک دیدگاه آرمانی در باب تاریخ و تاریخنگاری اخذ میکنند که توسط انحصار طلبیهای مردان و با موقعیت برجستة اجتماعی، سیاسی پادشاهان و به کارگیرندگان آنها به وجود آمده و مورد ارزیابی قرار گرفته شده است.