چکیده:
رئالیسم علمی هدف تحقیق علمی را کشف حقیقت میداند؛در مقابل،ابزارگرایینظریهها را صرفا ابزارهایی مفید میداند که برای نظم بخشیدن به دادهها و پیشبینی ساخته شدهاند. مهمترین چالش این دو،نزاع بر سر هویتهای مشاهدهناپذیری است که نظریهها جعل کردهاند.به نظر رئالیستهای علمی،این هویتها واقعا وجود دارند و همانگونه عمل میکنند که نظریههای جعلکنندهی آنها میگویند؛اما از نظر ابزارگرایان،اظهار نظرهای دانشمندان در مورد هویتهای مشاهدهناپذیر را نمیتوان صادق یا کاذب دانست. در علم اقتصاد نیز مباحث ابزارگرایی و رئالیسم جریان دارند؛اما برخلاف فلسفهی علم، رویکردها مقابل یکدیگر نبوده،به دورههای زمانی متفاوتی تعلق دارند؛همچنین ابزارگرایی و رئالیسم اقتصاد متفاوت از ابزارگرایی و رئالیسم علمی در فلسفهی علم هستند. رئالیسم علمی،برخلاف ابزارگرایی،تا دهههای اخیر،جایی در روششناسی علم اقتصاد نداشت.از حدود دو دههی پیش،دو برنامهی رئالیستی متفاوت با نوشتههای دو پرچمدار اصلی آن،اوسکالی ماکی و تونی لاسن،وارد ادبیات روششناسی اقتصاد شدند.در این مقاله چالشهای موجود در این زمینه بررسی میشود.
خلاصه ماشینی:
"اشیا در لایهی بالفعل و لایهی واقعی(کموبیش)،مستقل از علم ما در مورد آنها وجود دارند و عمل میکنند(معنای رئالیسم)و از طرف دیگر،از لحاظ هستیشناسی تحویلپذیر به یکدیگیر نبوده،پژوهش علمی را نمیتوان تنها در سطح حوادث بالفعل و مشاهدهپذیر انجام داد(معنی استعلایی)؛ازاینرو،رئالیسم استعلایی اصل را بر این فرض مسلم قرار میدهد که موضوع تحلیل علمی باید همین سازوکارها،ساختارها، نیروها و گرایشهایی باشند که در لایهی واقعی عمل مینمایند و ازاینرو،تبیین پدیدههای بالفعل نیازمند کوششی است که بر شکاف موجود بین لایهی واقعی و لایهی بالفعل پلی بزند(پیتر،1831).
اقتصاد از علوم طبیعی و سایر علوم اجتماعی متفاوت است؛اگرچه شباهتهایی نیز با آنها دارد؛برای مثال از نظر غیر واقعی بودن فروض الگوها به فیزیک شبیه است؛اما از نظر هستیشناسی هویتهای نظری با فیزیک متفاوت است؛در نتیجه،با تحمیل اصول به دست آمده از فلسفههای علم عامهپسند و انتزاعی به علم اقتصاد یعنی رویکرد تجویزی معمول بالا به پایین در فلسفه و روششناسی اقتصاد،درک مناسب آن ممکن نیست؛به این دلیل،علم اقتصاد نیازمند توسعهی فلسفهی علم خاص خود جدا از فلسفهی علم رایج است.
ج. ارزیابی استدلالهای علیه رئالیسم در اقتصاد-که از نظر ماکی،در مقابل موشکافی بسیار تاب نیاورده،ابطال میشوند و معمولا،غیر دلیلهایی برای غیر رئالیسم2به شمار میآیند؛از جمله این استدلالها میتوان به این مورد اشاره کرد:چون فلسفهی علم از هویتهای مشاهدهناپذیر بحث میکند و چنین هویتهایی در اقتصاد وجود ندارد،رئالیسم برای اقتصاد و روششناسی آن نامربوط است و چیزی برای اضافه کردن به روششناسی اقتصاد ندارد."