چکیده:
معرفت دینی عبارت است از« محصل سعی موجه برای کشف گزاره ها و آموزه های دینی» ؛ فلسفه معرفت دینی، نیز « دانشواره فلسفی است که عهده دار مطالعه فرانگر عقلانی احکام کلی امهات مسائل معرفت دینی» .
تبیین فرآیند و سازکار تکون و تطور معرفت دینی، از اهم وظائف فلسفه معرفت دینی است، نظریه « ابتناء » نظریه ای است برای تبیین فرایند و سازکار تکون و تطور معرفت دینی ؛ ( و نیز مبنا سازی برای طراحی «منطق فهم دین » جدید و جامع).
خلاصه نظریه عبارت است از « معرفت دینی، برآیند تاثیر ـ تعامل متناوب ـ متداوم مبادی خمسه دین، به عنوان پیام الهی ». نظریه ابتناء بر چهار اصل به شرح زیر مبتنی است :
اصل نخست. فرایند مندی تکون معرفت دینی و برآیندوارگی معرفت دینی ،
اصل دوم. دو گونگی ( روا و ناروا بودن ) سازکارهای دخیل در فرایند تکون معرفت دینی، و بالتبع امکان سرگی و ناسرگی معرفت دینی، اصل سوم. پیاموراگی دین و اشتمال آن بر مبادی خمسه دخیل در فهم پیام ،اصل چهارم. بر ساختگی کشف و کاربرد صائب و جامع دین، بر کشف و کاربرد صائب و جامع مبادی خمسه و پیشگیری از دخالت عوامل ناروا و انحرافگر.
Religious wisdom is “the final result of well-founded attempts for the exploration of religious teachings and interpretations”. The philosophy of religious wisdom is “the field that is responsible for the macroscopic intellectual study of general religious axioms and significant issues of religious wisdom”. The clarification of the processes and varieties of the development of religious wisdom is one of the main responsibilities of the philosophy of religious wisdom. The “Ibtena” view is one aimed at this kind of clarification. It also attempts to pave the way for the design of a modern and comprehensive logic for understanding religion. In short، the view holds that religious wisdom is the outcome of the continued alternative interaction of the five basic fundamentals of religion as a divine message. The view is founded on four basic principles: Principle one: the process nature of the development of religious wisdom and the product nature of religious wisdom itself،
Principle two: the duality of (due and undue) factors contributing to the development of religious wisdom resulting in religious wisdom that is either pure or impure،
Principle three: the message-orientedness of religion and its five basic components، and
Principle four: the all-encompassing discovery and application of religion and its five basic fundamentals to eliminate the intervention of unjust and misleading factors.
خلاصه ماشینی:
مدرس حوزٔە علميه تهران و دانشيار گروه منطق فهم دين پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي خمسة پيام ديني را بيان و صور و سطوح تأثير ـ تعامل ميان آنها را شرح کرده ، در حد ميـسور به سهم و نقش اين مبادي و مؤلفه ها در تکون و تطور، ارتقـاء و انحطـاط ، توسـعه و تـضييق ، تصحيح و ترميم معرفت ديني اشاره کند.
اما اينک مجال ورود تفصيلي به فصول و فروع مباحث دال شناسي نيست ؛ لهذا تنها به توضيح اين نکته بسنده مي کنيم کـه «تکـون و توليـد»، «تکامـل و تنـزل »، «توسـعه و تطور» معرفت ديني ، بيش از هر عامل ديگري ، تحت تأثير مبـدأ معرفـت شناسـي ديـن ، صورت مي بندد؛ زيرا تکثير و تقليل دوال ، توسعه و تحديد گستره و گونه هـاي کـارکرد آنها، تعيين نوع ترابط وتعامل و نسبت و مناسبات دوال با همديگر و بـا ديگـر مبـادي ، روش و قواعد کاربرد آنها در اکتشاف گزاره ها و آموزه هـا، همـه و همـه ، نقـش بـسيار بسيار تعيـين کننـده اي در قـبض و بـسط ، عمـق و سـطح ، صـحت و سـقم ، سـمت و سوي گيري معرفت ديني ايفاء مي کند.
و بنا به تقرير پسيني ناظر بـه نظـام و نحـؤە تکـون معرفت ديني و نيز از زاويۀ واکاوي مباني دانش منطق فهم دين ، مي توان گفت : معرفـت ديني ـ بالمعني الاعم ـ لاجرم و افزون بر نقش آفريني هر عامـل ديگـري ، تحـت تـأثير سرشت و صفات مبادي خمسه و تعامل ميان آنها صورت مي بندد، و روش شناسي هاي رايج فهم دين نيز، خواه ناخواه بشدت از اين خصائل و خصائص متأثرند.