خلاصه ماشینی:
"اما این مصلح نوین،سالها پیش از پرداختن فعالیتهای فراگیر و سودمندی، درمهد تفکر فلسفی جهان اسلام،نیز اساتید بزرگی به یادگیری فلسفه اسلامی پرداخته بود و در این عرصه از یکی از بزرگان این فن اجازهنامهای با این محتوا دریافت نمود:«فاضل کامل و صاحبنظر استورا رأی،عبدالحواد حکیمی فلاطوری،ژرفای مطالب حکمت و عرفان را فراگرفت و اینک به درجه شامخی از این علوم و معارف رسیده است و صلاحیت تدریس کتابهایی را داراست که در این رشتهفراهم شده است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) انتقاد فلاطوری از فلسفه صدرایی به هیچ روی نشان بیاعتقادی وی به تلاشهای فکری صدر المتألهین نیست، بلکه مشعر به آن است که از وی بتی نتراشیم که نتوانیم آن را بشکنیم و جرئت نقادی و پرسشگری و ابداع را به تقلید و پذیرش کور کورانه مبدل نسازیم.
»31وی حتی به صراحت اعلام میدارد که طرح برخی مباحث از جمله وجود یا ماهیت و ماده و صورت به هیچ روی اصالتا فلسفی نیست و طرح این مسائل راجع به طرح ایمانی- اعتقادی است که مسلمانان در اندیشههای دینی خود بدان سو مایل بودهاند.
همین کوتاهنوشت نیز به خوبی نشان میدهد که هرچند وی در فضای سنتی فلسفه اسلامی به طور عمیق با این فن آشنا شد،به هیچ روی چون همگنان خود،انتقاداتش را منحصر در پارهای مباحث درون متنی نکرد و از بیرون به عنوان ناظری آگاه به کلیت آن نگریست و حتی در برخی مواقع به نقد جزئیات آن پرداخت.
(6)-رابطه دین و فلسفه،(مصابحه با مجله دانشگاه انقلاب)،دوره جدید،تابستان و پاییز 2731،ش 89 و 99،صص 35-93 و نیز زندگینامه و خدمات علمی و فرهنگی دکتر عبد الجواد فلاطوری،انجمن آثار و مفاخر فرهنگی،6831 صص 35-13 این مطلب از صفحه 13 کتاب اخیر نقل شده است."