چکیده:
در سده 19 میلادی با تلاقی جامعه سنتی ایران با مدرنیته غرب پرسش چه باید کرد؟طرح شد. پاسخ عبد الرحیم طالبوف تبریزی به این سوال،پذیرش مشروط مدرنیته بود.وی عناصر مهم مدرنیته و هویت مدرن مانند خردگرایی،قانونگرایی،حاکمیت ملی،انتقادپذیری و تا حدی سکولاریسم را میپذیرد ولی برخلاف آخوندزاده و آقا خان کرمانی دینستیز نیست.باوجود این، به مثابه یک دموکرات و نه لیبرال،بر بومی کردن مدرنیته در ایران با تکیه بر حفظ هویت فرهنگی، کاربست خرد بشری و دین روزآمد برای قانونگذاری،تهذیب اخلاق و تنظیم روابط افراد،استفاده از وجه آگاهیبخش مدرنیته برای تحول در هویت سنتی،حفظ و تحکیم هویت ملی و طرد استبداد و استعمار تأکید داشت.در این مقاله،سعی بر آن است که رابطه هویت در سطوح ملی، دینی،فرهنگی و سنتی با مدرنیته و هویت مدرن در ارتباط با جامعه ایران در اندیشه سیاسی طالبوف تبریزی به بحث گذاشته شود.
خلاصه ماشینی:
"لازم به ذکر است که طالبوف از یک سو،دید مثبت نسبت به دین در گذشتههای بسیار دور داشت و از سوی دیگر،بر این باور بود که در شرایط فعلی،دین پاسخگوی حیات و امور اجتماعی نیست،مگر اینکه هزاران مسئله جدید به آن بیفزاییم:«قوانین شرعی برای هزار سال قبل بسیار خوب و بجا درست شده و بهترین قوانین تمدن و شرایع ادیان دنیا بوده و هست ولی به عصر ما که هیچ نسبت به صد سال قبل ندارد،باید سی هزار مسئله جدید بر او بیفزاییم تا اداره امروزی را کافی باشد.
لازم به ذکر است که طالبوف گرچه وجه استیلاجویانه و انحرافی مدرنیته را نکوهش می کند ولی اخذ وجه عقلانی،آزاداندیشانه و فکری مدرنیته را بهعنوان عاملی در جهت آگاهی مردم از عواقب منفی استبداد و استعمار ضروری میداند:«این آزادی ما را دو دشمن قوی در پی است،یکی منافقین و مستبدین داخلی که میخواهند مثل قدیم فعال ما یرید باشند،خون مردم را بخورند و انقراض ملیت را به یک عیش پنج روزه خود بفروشند که نه غیرت دارند،نه مسلمانند و نه ایرانی و نه ایرانینژاد»(طالبوف تبریزی،1357،ص 111)وی از موضع تعهد و احساس قوی نسبت به ملت و هویت ملی،استبداد و استعمار را عامل عقبماندگی ایران معرفی میکند،البته اهمیت استبداد حاکمان و نبود حاکمیت قانون در عقبماندگی ایران را مهمتر از استعمار میداند."